هر وقت هستی کنارم، هر وقت میام مطمین بشم همیشه همراهمی، یکدفعه چشم باز میکنم میبینم نیستی و یکهو دلم فرو میریزه، یکهو میبینم چقدر خالی ام، چقدر تنهام
دیروز غروب با داداش کوچیکه رفتیم برای خونش کابینت بگیریم مرکز دست دوم فروشها در خلازیر، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد که میگن همونجاست، اما معاملمون نشد عجیب دندون گرد هستن برگشتیم خونه و تصمیم گرفتیم تو دیوار و شیپور بگردیم لاقل زحمت سروکله زدن با اونها رو نداره
حالا یه چی بخوای به سمساری بفروشی یه پول سیاهم به قولی کف دستت نمیزارن
جمعه یک عالمه کار دارم، موضوع کابینت حل بشه، اسباب بازی سیسمونی آبجی کوچیکه مونده، آماده بشم برای رفتن به اداره، ناهار بزارم، اجاق گاز خیلی کثیف شده، اگه فرصت بشه به کارای شخصیم هم برسم که عالیه، همه اینها در کنار احوال داغونو تب و لرزم
- ۹۷/۰۶/۰۲