شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۱
  • ۰

غروبها که دلگیر بود با این اوضاع روحیم بدتر هم شده اصلا نمیتونم تحمل کنم مدام دلم میخواد از هر چه چاردیواری است بزنم بیرون

میرم قدم میزنم ولی باز هم قرار ندارم حال و احوال سرماخوردگی هم دارم کلا میزون نیستم

چقدر هم فضای پارک و نیمکت‌های سرد آن با فضای غمبار روحو روانم دمساز است

درست روی نیمکتی نشستم که وقتی با تو حرف میزدم آنجا می‌نشستم این چه سرنوشت شومی بود که گریبان مرا گرفت چرا باید اینقدر از من دور باشی چرا نخواستی کنارم آرام بگیری چرا نتوانستم کنارت قرار بگیرم

نه می‌توانستم در کنارت بمانمو از آتش درون نسوزم نه تاب دوری ات را داشتمو آرام می گرفتم

میدانم که می دانی

اگر بخواهی برگردم باید چه کار کنی 

اما تو نمی خواهی

نخواستی


هنوز هم دوستت دارم

خوب است که دیگر نمی دانی نمی خوانی

  • ۹۷/۱۰/۲۰
  • شکوفه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی