شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها

۱۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امروز من 13

امروز خیلی کارا انجام دادم کارهایی که فقط فکر و مدیریت میخواست امیدوارم تصمیمای اشتباهی نگرفته باشم بابا دیگه سرکار نمیره با بچه ها به توافق رسیدم یارانه هاشونو نگیرن ماشینو گذاشتم اژانس یه منبع درامدی باشه خودمم هستم اینطوری مشکل پیش نمیاد ایشالا با بابا و دکترشم به توافق رسیدیم عمل نکنه و فقط بیشتر تحت نظر باشه فقط اقا پسر اینروزا خیلی غر میزنه همش میگه یه ده دقیقه وقتتو به منم بده من که همش حواسم بهش هست نمیدونم چرا اینقدر حساس شده یه جورایی منو دربست برای خودش میخواد ادم اینقد حسود! والا :-)

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من ۱۲

صبح بعد نوشتن پست قبلی یه کوچولو خوابم برد خواب دیدم دوباره جشن عروسیته خودم برات شیرینی چیدم خودم برات میوه شستن و خودم برات مهمون دعوت کردم مهمونای بزرگی که لبخند رو لباشون بود ایشالا که از یاران همیشگیشون باشی شما عزیزم ایشالا که خیر باشه خوابم نگرانم کرد یا نه چرا نگران وقتی اقایی به اون بزرگی در کنارمون بود اقا پسرم هم بود و چقدر همه شاد بودیم به هر صورت خیلی رفتمو اومدم حضورتو ببینم بلاخره تازه دیدمت و خدارو شکر که خوبی و امیدوارم همیشه برامون خیر باشه دارم با اقا پسر میرم امامزاده عبدالله تا نذری سفره حضرت رقیه ع پخش کنم پسرم حالش خوب شده خداروشکر این نذر مال یک ماه پیشه و دلم میخواد بخاطر سلامتیش و خوابی که دیدم حتما برم زیارت دلم میخواست اونجا بودی سهمتو از نذری بهت میدادم شایدم سهمیه تورو دادم به همسایمون که همشهریتونه خوشحالم که حالت خوبه تو خوابم هم خوشحال بودی ممنونم بخاطر بودنت مهربونم

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من ۱۱

بعضی ادما عجیب یاداور خدا هستند هر چقدرم که یادت نکنن 

اقا پسر حالش بهتره خدارو شکر خودم هم که هعی بد نیستم اولین روز ماه رمضان امسال است و خدا قبول کند روزه گرفتم یه طورایی برای من ماه رمضون هول هولکی شروع شد نتونستم فرصتی داشته باشم براش برنامه چینی کنم فشار کار و مشکلات جسمیم حالا هم که مریضی اقا پسر کلا بدجور از پا دراومدم و بسیار به همراهیت نیاز دارم اما درست مثل همیشه هر وقت لازمه باشی زیاد هم باشی تو نیستی شایدم تلافی نبودنای منو میکنی بدون اینکه بدونی چرا نبودم بدون اینکه بدونی یه دنیا یادت کردم و چقدر همراه حس دعام توی دلم درخشان میدرخشیدی طاعاتت قبول حق منو در لحظه های خوش حس خدا یادت نبر لطفا منم دلم میخواست روز اول این ماهو سر سفره سحری با گوش کردن به دعای سحر و لبخندای پسرم شروع میکردم نه تو درمانگاه و نگاههای ملتمسانه از دردش میدونم روزه بی سحری و اب برای من یعنی چی و تازه دو روزه از کلیه درد یه کم خلاص شدم ولی من نیاز دارم با خدا یه مشورتی کنم و این روزه امروز یه طورایی تعین وقت قبلیه :-D     خدا ایشالا همه مریضارو لباس عافیت بپوشاند امین یا رب العالمین 

واقعا تایپ وپست گذاشتن با گوشی چقدر سخته یکی نیست بگه مجبوری حالا:-D ولی میدونی یه طورایی حالمو خوب میکنه وقتی با تو درون خودم حرف میزنمو مینویسمش من بدجور به این حس خوبو ارامش محتاجم یادش بخیر من با تو بود که فهمیدم خوششبختی یعنی چی و اینکه واقعا وجود داره روزهاییکه گذشتن و فکر نکنم دیگه هیچوقت تکرار بشن اما یاد و خاطره حضورت همیشه تو زنذگیم همراه منه مراقب خودت باش دوست خوبو همراه شفیق من:-D به خدا سپردمت

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من ۱۰

اسون نبود دنیارو از چشم تو دیدن 

امروز یه روز پر استرس بود از صبح تا همین حالا 


  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من 9

چند روزه حالم خوب نیست بازم دچار عفونت خونی شدم نمیدونم منشا اون از کجا بوده ولی کلیه هام امانمو بریده تبم تازه قطع شده امروز رفتم سرکار اما تمرکز نداشتم به یه همایشی دعوت شده بودم اصلا نفهمیدم مدرس چی گفت 

شکر الان بد نیستم میگن رسیدن به مقام رضا سخته خدا توفیقشو بده ایشالا من که گاهو بیگاه ترمز میبرم فعلا که خوبم میگم شکر :)) خودم میدونم بنده خوبی برات نبودم خداجونم خودت میدونی صبرم زیاده ولی خوب منم من هستم یه انسان ضعیف و تویی قوی و بر توست که رحم کنی

انشااله

از بیماری گذشته خوشحالم که همه خوبن و آرامش دارن امیدوارم همیشه همینطور باشن حتی اگر از خاطر خاطره هاشان پاک شوم


  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من ۸

داغی رو  که تو رو دل من گذاشتی هیچکی نزاشته بود 

مرد مهربونم 

خیلی دلمو سوزوندی ناجی

یکی هست اینقدر عاشقتو زندگیت وارونه

خوب اینارو به من میگی اینارو به من نشون میدی که چی ؟! تا کی باید بسوزم تمومش کن کاری با دلم کردی که به مرگ بگیریم به همونم راضی ام به خدا که راضی ام خسته ام

خسته از بغض های ناگهانی خسته از چشم های پر و خالی 

خسته

خیلی

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من ۷

هر طور که بخوای میتونی به من خدمت کنی فقط مهم اینه خدمت انجام شود 

تو زندگی امروزی این جمله که گفتم حاکمه یعنی رسمن برده داری نوین بعدشم اسمشو میزارن قائل شدن حق ازادی برای طرف مقابل من که خفه شدم از اینهمه ازادیم اینم دیشبو امروزو خیلی روزهای دیگه من 

اکثر زندگی های مشترکی که خانما دو موتوره بیرونو درون کار میکنن پر از این ازادیهاست مهم نفس عمل خدمت به خلقه شما چرا نمیفهمین؟!! من چرا غر میزنم؟!! هان؟!!! خوب مرررد خسته میشه کششو نداره شما باید درک کنین همین دیگه

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من 6

وااااااای !! چه حس غریبیه این پیامکای بانک

:))

کارتمو دادم دست آقا پسر خدا بخیر کنه تا حسابو صفر نکنه خونه برنمیگرده انگاری :)))

قوربونش برم فداش ستاره بچینه بوس بوس :))

البته اینم بگما بچه خوبیه دست پرورده خودمه یه اقتصاد دان بزرگ مطمئنم بیخودکی هزینه رو دستم نمیزاره با هم یه معامله دوسر سود کردیم البته که بیشتر به نفع اون ناقلاست قرار شده به جای من یه گوشی توپ برا خودش بخره گوشی خودشو بده به من :(((

خوب دیگه مامانا همشون هویجوری مهلبونن اونم خیلی خیلی :)))))

آخیش الهی شکر نمیدونی مامان جان وقتی تو دلت شاده من چند برابر تو خوشحال میشم نمیدونی که!

خدانگهدار همه باشه عزیزای منم قاطیش

:))

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من 5

طلاق از دید خدای رحمان منفور است اما در بعضی شرایط لازم الزوم

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من 4

امان از دست همکار فضول و حسود
امروز مورد تشویق بسیار غیر منتظره مدیرم واقع شدم چون بلاخره الگوی ارزشیابی که ازم خواسته بود رو تهیه کردم و حالا دیگه خیلیا علیه من جبهه خواهند گرفت چون دیگه مجبورن از تعطیلاتی که برای خودشون تو گوشه های دنج اداره درست کرده بودن برگردن و کار کنن و علمشونو به روز کنن 
واقعا اجرای این برنامه ارزشیابی برام سخت و طاقت فرسا خواهد بود اما چون میدونم از توش نتایج شیرینی حاصل خواهد شد انجامش میدم و به خدا توکل میکنم که مبادا حقی از کسی ضایع کنم از خدا میخوام فقط بهم یک دید باز نسبت به همه مسائل پیرامونم بده تا بتونم درست تصمیم بگیرم و انشااله که این همکارای عزیز منو بلاخره عضوی از خودشون ببینند و بپذیرند بقول یکی از دوستان خدا مارو به بندگی پذیرفت اما بعضی مردم هنوز مارو به موجودیت نمیپذیرند چه حکایتیست ها 
اینم از امروز من
و اما تو که عزیز دلی و امروز کمرنگ تر بودی امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشی بیخیال من خیالی نیست تو خوش باشی بسه
  • شکوفه