از من ای هستی من, دور مشو
می من مستی من, دور مشو
رشته عمر منی جان منی
عشق من, دین من, ایمان منی
تار و پود دل بیمار توئی
خواب و بیداری و پندار توئی
گرچه همچون خم می در جوشم
خون دل می خورم و خاموشم
رشته ی مهر تو شد زنجیرم
گر جدا از تو شوم میمیرم
پس مرا یکه و تنها مگذار
مست و افتاده و از پا مگذار
یادش بخیر
عاشقانگی هایم
می من مستی من, دور مشو
رشته عمر منی جان منی
عشق من, دین من, ایمان منی
تار و پود دل بیمار توئی
خواب و بیداری و پندار توئی
گرچه همچون خم می در جوشم
خون دل می خورم و خاموشم
رشته ی مهر تو شد زنجیرم
گر جدا از تو شوم میمیرم
پس مرا یکه و تنها مگذار
مست و افتاده و از پا مگذار
یادش بخیر
عاشقانگی هایم