شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نمیدونم شاید باشن آدمایی مثل من که اینقدر صبورند و هر چند سال یکبار صبرشون به سر بیاد، آنقدر تحمل میکنم آنقدر نادیده میگیرم تا مشکلات خودشان از رو بروند اما خوب گاهی این اتفاق نمی افتد و حتما نیاز است یک دلیل خوب و قانع کننده برای این روح دیوانه آورد که بگوید بیخیال زندگی همین است تو خودت سرنوشت تلخ پرپیچت را قابل تحمل کن بخاطر آقا پسر بخاطر بودن او که مانند ناجی زندگی ات هر چندین سال یکبار در نقطه بحران ظهور میکند تا بحال دوبار به موی زندگی رسیده ام که دیگر تا پاره شدنش به کسری از ثانیه فاصله داشته ام و وجودت در زندگی ام در هر دوبار مرا برگردانده آرامشی که از حضورت داشته ام آنقدر بزرگترین مشکلات را کوچک کرده که به جرات میتوانم بگویم هیچ امری برای من اثر تو را نداشته قول میدهم حتی برای خودت هم نتوانسته باشی اینقدر موثر بوده باشی اما ببخش که وجود من برایت مدام دردسر بوده آنقدر که نمیدانم بخاطر من است که دوباره می‌نویسی یا بخاطر اطمینان از نبودنم است که دست به قلم شده ای و آنجا را امن دیده ای دیگر کسی نیست مدام پاپیچت شود مدام بگوید با من حرف بزن مدام بگوید عمر منی، از تو ممنونم که همراه منی

اما کاش بدانی ذره ای از احساس من به تو کم نشده اما انگار دنیا دنیا فاصله افتاده بین تو و من، فاصله ای که شاید خیلی خیلی به نفع تو باشد ولی مرا ذره ذره با خود می‌برد این بغض ها. 

خوشحالم بازگشته ای حتی اگر بخاطر من نباشد، حتی اگر بخاطر امنیت نبودن من باشد، مراقب خودت باش ماه آسمان دلم و بدان که همیشه دوستت دارم مرد مهربان رویاهایم، راستی عجیب بود آن دلنوشته قدیمی را ادیت کرده ای کاش می‌دانستم دلیلش چه می تواند باشد آیا فکر کرده باشی گفتن دوستت دارم از سبک سری است نباشد بهتر است معقول تر است، اما چه فرقی میکند در آن دو خط آخر خوب معلوم است که چقدر می‌میری برایش که چقدر عاشقانه دوستش داری و من هنوز بخاطر داشتن حتی یک نقطه از یک حرف آن دو خط حاضرم باقی عمرم را بدهم...   

قبول دارم تو هم قبولش کن، همینکه نمیدانی یکی در کلبه خرابه ای هنوز هم تو را اینقدر میمیرد قطعا برای تو بهتر است، برای زندگی ات بهتر است، مراقب خودت باش، همین

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

خیلی بچه ای، اون از صبحت، اینم از ظهرت، فکر میکنی واقعا میشه هنوز با تو زندگی کرد، یعنی اصلا چیزی مونده که بشه اسمشو زندگی مشترک گذاشت، یه همزیستی مسالمت آمیز داشتیم اونم خراب کردی، فقط کافیه یه جایی از کار گره بخوره بسپارنش به تو قشنگ میتونی قابلیت اینو داشته باشی که برینی به زندگی خودتو دیگران، من هیچ حرفی ندارم باهات، همیشه هر طور اون افکار نکبتیت رهبریت کرده عمل کردی، بازم پیش بیاد همون کارو میکنی، من واقعا نمیدونم چطور میشه باقیه عمر با تو زندگی کرد، چطور میشه از پسرم انتظار داشته باشم منطقی عمل کنه

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

پیامک داده؛ سرکار خانم مهندس... امروز سالگرد نجات کارخانه ماست، از زحمات شما متشکریم

یعنی چقدر خوشحال شدم که قدر زحماتم را این ارباب رجوع محترم دانسته و برام جالب بود که در آخر پیامکش نوشته بود؛ حدود صد کارگر بهمراه خانواده هاشون، یکساله دارند شمارو دعا میکنند که حقوقی برای زندگی کردن دارند

هم خوشحال شدم و هم اشک در چشمانم حلقه شد

خوب یادم است انروزها را که برای آنها میجنگیدم و فقط یاد زنها و کودکان و چشمان شرمنده پدرهایشان بودم، من این دردها را خوب میشناسم

خدایا شکرت که هر چه توانسته ام از اراده و قدرت تو بوده است که من تنها وسیله ام خودت میدانی😊🌸


میدانی هنوز هم دلتنگتم مخاطب خیلی خاص من💕

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

.

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

خوابهایم

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

تنهایی

تنهایی نیمه دیگر من است

وقتی تو در هیچ خاطره ای تکرار نمی شوی


  • شکوفه