شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها

۸ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دو

در دو‌ چشم من نشین،
ای آنکه از من، من تری!

 

انسان موجود غریبیست مخصوصا از نوع شکوفه اش

ناراحته اشک میریزه

هیجان زدست اشک میریزه

ترسیده اشک میریزه

ذوق مرگه بازم اشک میریزه

و خلاصه کلا واکنشش نسبت به تمام حالات، پر شدن چشماشو حلقه بستن اشک در عمق نگاهشه

اونم نه یه ذره ها

آرومو بی صدا، قلوپ قلوپ :)))

 

سلام زندگیم

تو خودت گلی

گل برای گل

چه قابل داره

فکر میکنم هنوزم تو خوابم

:)) 🌸

مراقب خودت باش 

 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

یک

امروز یک دنیا دلم گرفته بود دلم میخواست باهاش حرف بزنم

دلم براش تنگ شده بود خیلی خیلی دلم براش تنگ شده بود

براش یه شکوفه کوچولو تو تلگرامش فرستادم

منتظر موندم تا سین بخوره

  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

کلیه هام شذیدا درد میکنه

امروز حمله قلبی داشتم

قرص زیرزبونیم نبود قلبم مدام تیر میکشه

حرص و جوش این کمردرد بچه منو نابود کرد بگذریم از باقی شوربختیها

پس فردا وقت دکتر جراح داره ببینیم چی میگه

خدا گره از مشکلات همه باز کنه یکیش هم من

چی میشه مگه 

تو خدایی چیزی ازت کم نمیشه که

لطفا.‌‌.‌.💕

 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

زلزله

دیشب بیقرار بودم خوابم نمیبرد، داشتم همینطور با پریشانی هایم کلنجار میرفتم که متوجه شدم لوستر داره تاب میخوره و بطور واضحی دارم تکون میخورم زمین داشت برام لالایی میخوند به خودم اومدم دیدم زلزله اومده دلم هوری ریخت خدایا هموطنامون...

متوجه شدم تبریز و اردبیل بوده تا خود صبح فکرم مشغولت بود نکنه تعطیلات اونجا بوده باشی 

صبح متوجه شدم تبریز بیشترین خسارت رو دیده

خدا خودش کمک کنه

 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

پای تو گیرم من یه چند وقته که بعد رفتنت دریا نمیرم
میترسم آخه بی هوا بارون بیاد دست کیو باید بگیرم
هر شب تو رویام من تو رو میبینمت میگی کنارم خوبه حالت
میخندی و باز من گلای صورتی میذارم عشقم روی شالت
بزن بیرون از تنهایی برگرد کنارم
همونم که برای دیدن تو بیقرارم
نرو از روزگارم که من طاقت ندارم
منم مثل تو به تنها شدن عادت ندارم

.

.

دوستت دارم

خیلی وقته عمر من شدی نفسم به نفست بند شده

نمیتونم بدون حس حضورت تو زندگیم زندگی کنم

یک روز شادم

یک روز غمگین

حال و هوای عاشقانه های هر روزم همینست

مراقب خودت باش لطفا

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

حالِ خرابِ حضرتِ پاییز مالِ من...
شأنِ نزولِ سوره ی باران به نامِ تو...
تنها نه من به مهرِتو آذر به جان شدم...
دلتنگیِ دقایقِ آبان به نامِ تو..!

سیمین بهبهانی

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

خول شدم از ذوقم

چه کیفی میده زیر بارون به تو اندیشیدن

خداجونم مرسی خیلی خوبی میدونستییییییییی :)))

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

اما نمیدونم از کجا شروع کنم چی رو بگم چی رو نگم چطور بگم 

نمیدونم میشه هنوزم بگم من دیوانه وار عاشقتم

میشه بازم بگم من هنوزم خوابتو میبینم و مجنون شدم رفته

میشه من بازم فریاد بزنم بگم که چقدر از این دنیای نامرد دلگیرم که هیچی از تو قسمت من نشد جز حسرت عشقی عظیم

میشه بگم تمام عمرمو حاضرم بدم ولی یک لحظه نگاهم دریای نگاهتو بنورده

میشه من هنوزم از تو بنویسم

کیمیای زندگی من

  • شکوفه