دل تاب تنهایی ندارد، باور نکن تنهایی ات را
هر جای این دنیا که باشی، من با توام تنهای تنها
من با توام هر جا که هستی، حتی اگر با هم نباشیم
حتی اگر یک لحظه یک روز با هم در این عالم نباشیم...
از تبریز برگشتم، تمام مسیر بغض کردمو آهنگ گوش دادمو صلوات فرستادم، سعی کردم خودم را دلداری بدهم و آرام کنم
چقدر تبریز سخت گذشت، هر طرف می چرخیدم به زبان آذری حرف می زدند و مرا مثل یخ در زبانه های آتش دل، ذوب می کردند.
تا کی باید از عشقت رنج بکشم
گر چه رنجش شیرین است اما دیگر قلبم توانش را ندارد.
تا پایان سال باید به استانها بازدید برویم، به عنوان مسئول این بخش، بازدیدها را بین همکاران پخش کردم تا همه مشارکت داشته باشند، نوبت به استان اردبیل که رسید دستم نمی رفت به غیر از نام تو، نام دیگری کنارش بنویسم، خودم هم یارای رفتن بین مردم آن دیار را ندارم، هنوز کارشناس ناظر این استان را تعیین نکرده ام، اما می دانم خودم نخواهم رفت، در بین استانهای آذری زبان، باید یکی را می رفتم و من آذربایجان شرقی را انتخاب کردم، شاید اگر اردبیل بروم، مدام دنبال سوری بگردم...
- ۰۳/۰۴/۰۱
خدا طاقت بده به دلت . و ظرفیت رنجهای عشق رو به من