امروز من

چه ارامشی دارم اصلا حس درد ندارم با صدای قناری بیدار شدم و اون همینطور داره میخونه
سلام زندگی سلام دنیایی که جای قشنگی نیستی اگر اوی من همراهم نباشد
الان معلومه تمام شبو همراهم بودی؟! ))))
اره تمام شبو سرم روی سینه مردونت بود و صدای تپشهای قلبت ارامبخش جان خسته ام, دستای مهربونت دستامو بغل کرده بودنو نگاه دریاییت در عمق چشمانم موج میزد و نوای روحبخشت تو گوشام طنین انداخته بود مدام میگفتی اروم باش مراقب خودت باش من همیشه بفکرتم همیشه دوست دارم و من فقط اروم اروم قطره قطره اشک میریختمو میگفتم چقدر دیر به دیر به دیدارم میایی و تو لبخند زدیو گفتی یه کم سرم شلوغ بود دیگه تنهات نمیزارم
نمیدونم چرا حرفاتو باور کردم و خوشحال شدم و با حس رویای تو بیدار شدم

امروز من

اونموقع که کنارم بودی حس میکردم یه حامی یه پشتیبان محکم دارم

امروز من

چقدر بیمارستانها شلوغ تر از قبل شدن فکرشم نمیکردم ساعت شش صبح بیام برای گرفتن شماره و بیشتر از همه فکرشو نمیکردم صبح به این زودی بیامو شماره ۶۵ باشم
خوب اینم از امروز من حالا هی باید بشینیم ببینیم جناب دکتر کی قدم رنجه فرموده تشریف میاورند اومدن به بیمارستانهای دولتی غیرتخصصی همین دردسرارو هم داره چون بیمارستانهای تخصصی مثل هاشمی نژاد و غیره بدون دستور پزشک پذیرشو بستری ندارن البته من اونجا پرونده دارم ولی خوب دیگه اینجا متاسفانه ایرانه با هزارتا پیچ و خم

بیمارستان و دادسرا کار هیچ بنده خدایی نیفته انشااله

امکان نداره تو اینجا باشی

نباید با مخاطبین ناخوانده حرف میزم قانون اولو شکستم
دیگه تکرار نمیشه
من نباید فکرمو مشغول کنم باید روال قبل رو حفظ کنم چرا اینقدر ساده ام چرا بهش فکر نمیکنم که شاید یکی دستم بندازه میدونی چون خودم اهل فریب نیستم اهل ازار دیگران نیستم ساده ام مثل یک جمعو تفریق ساده ی دو و دو
من یک شاعره غمزده ی ساده دلم که قایق خوشبختی اش به گل نشسته است و بر رود خروشان شعر روحش بخاطر عشقش سد زده است
قول بدهم پیچیده باشم هم نمیتوانم
همانطور که از درد نمیتوانم قد راست کنم
راستی اینرا هم بگویمو سکوت بشوم من دنبال دلسوزی و ترحم فردی نیستم
این برایم مهم است که بدانید تنها برای دل خودم و ثبت خاطراتم برای اوی نازنینم برای روح عاشقم مینویسم
نقطه سرخط
.

برای تو که نمیدونم کی هستی

کارات شبیه اونه قایم شدنات ریز ریز نگاه کردنات و منتظر موندنو صبوریات دلم میخواد باور کنم که تو خود عزیز من هستی
ولی نمیتونم چطور ممکنه
چطور ممکنه پیدام کرده باشی
نه نمیشه ممکن نیست

لطفا مزاحمم نشین
لطفا خلوت منو نشکنید
من از هیچ احدی توقع بودنو خوندن اینجارو ندارم توقع کامنت نوشتن ندارم اینجا باغ بهاران عشق منه باغی که باهاش توش قدم میزنم و از هر دری با گل نازم حرف میزنم اگر هم میخواین اینجا باشید لطفا حرمتشو نگهدارید و بازیم ندید اگر عزیز من نیستید ازارم ندید توقف نکنید زود بخونید و بروید ازتون ممنونم خیر پیش
در پناه حق باشین انشااله

امروز من

تو کی هستی؟

امروز من

بعد از تو دنیا لبخند نزد
خوشبختی کوچ کرد و
شکوفه ای به روی صبح چشمک نزد
بعد از تو همه چیز تلخ شد تلخ
همونطور که همه ی دنیا دست به دست هم دادن تورو بهم بخشیدن همه دست به دست هم دادن تورو از من گرفتن
فقط اردبیل حال خوبی داشتم اگه بتونم یه بار دیگه میرم اونجا
شهر عشق شهر من شهر تو شهر مردهای مرد
دلم گرفته موندم منو تنهایی و نگاه این دیوارها با رختخوابی که بازم یه گوشه پهنه و من که به خودم میپیچمو مدام میگم الهی شکر
فکر نکنی خدارو فراموش کردما نه فقط دلم خوشه هر اتفاقی بیفته فقط اونه که کنارمه
دلم برات تنگه شده ولی از نبودنت شکایت نمیکنم شاید اینطوری برات بهتره فقط اشک گرمو نوشتن

من ان قطره بودم که در اغوش مهر تو دریا شدم
مزن تیشه بر ریشه و پیکرم..

امروز من

باورم نمیشه قناری برگشته

امروز من

جوابش توی دستام مچاله میشد و من فقط به این فکر میکردم که دیگه قصد هیچ مبارزه ای رو ندارم شاید اگه مثل گذشته تو کنارم بودی اینطور تصمیم نمیگرفتم از طرفی هم راضی هستم که اینجا نیستی بزار راحت زندگی کنی بزار دیگه شریک من تو تمام لحظه هام نباشی همینطوری خوبه هفته ای یه بار میای ببینی هنوز نفس میکشم
یه روزم نباشم فکر نمیکنی چرا نیستم چون تو صبوری زیادی صبوری همینطور سالها و سالها منتظر میشینی و یه روز دیگه بهت ثابت میشه ترکت کردم و برای همیشه فقط برات یه خاطره میشم تلخی و شیرینیشو نمیدونم ولی اینو میدونم دنیا هیچوقت زنی رو که عاشق رفت فراموش نمیکنه
شبت خوش رویای من مرد مهربونم

امروز من

ولیکن چون تو در عالم نباشد
نباشد

الهی که همیشه همینطور خوشبخت باشی