هیچوقت نخواستم مزاحم زندگیت باشم اما اصلا هنوز منو یادت هست؟!
اصلا انگار نه انگار در سال جدید هیچ حضورمو ندیدی، عیدم که بهم تبریک نگفتی، هیچی به هیچی
من خود، تنها یار این مسیر شورانگیزم همسفرم
حواست هست؟!
هیچوقت نخواستم مزاحم زندگیت باشم اما اصلا هنوز منو یادت هست؟!
اصلا انگار نه انگار در سال جدید هیچ حضورمو ندیدی، عیدم که بهم تبریک نگفتی، هیچی به هیچی
من خود، تنها یار این مسیر شورانگیزم همسفرم
حواست هست؟!
برای اینکه حواسم را پرت کنم شاید این درد قلبم بیفتد خودم را نشاندم پای فیلم سینمایی
چه فیلمی بود عاشقانه دوبار پشت سر هم دیدمش، انگار یه عالمه دخترک درونش شبیه من بود
فیلم ملکه صحرا که خانم نیکول کیدمن بازی کردنو حتما ببینید
دلم میخواست صفحه تلویزیون باز شود و با او همراه شوم و تمام عمر در صحراها و دشتها دنبال لحظه های ناب آسایش باشم
چقدر عجیب دردهای عاشقانه اش را تسکین میداد
دوست داشتم
این فیلم را خیلی خیلی دوست داشتم
گوشه هایی از آن خیلی شبیه زندگی پرپیچم بود
میدانی گاهی با خودم به نتایج هولناکی میرسم اصلا دیگر از خدا نمی ترسند
این خیلی ترسناک است
انسانیت را از یاد برده اند
کاش لاقل ارزشهای عرفی که مانند ارزشهای جهانی در تمام دنیاست از یادمون نره
این روزها درگیر حل و فصل پاپوشی هستم که برایم تا خرخره ساخته اند، تمام مشکلات جسمی ام برگشته
اگر زنده ماندم غصه نبودنت را می خورم و وقتی بودی دنیا دنیا از دیدن حضورت ذوق می کنم بهت قول میدم
عادت کن اگر تلگرام قطع شود دیگر تا اخر عمر از او بی خبر خواهی بود
فکر میکنی اگر مشکلات جسمی و کاری رهایم کنند درد نبودنت آرامم می گذارد؟!
هیچ چیز قشنگ تر از این نیست، یکی را داشته باشی که هر روز به او بگویی؛ با تو، حال تمام روزهایم عاشقانه است
همیشه دوستت دارم
مراقب خودت باش
همین
چه بگی، چه نگی، میخونم از تو چشمات
چه بیای، چه نیای، میمونم عشق من پات
♫♫
عیدت مبارک عزیزم
نبودنت دلمو آشوب میکنه
لطفا همیشه باش
ماه نازنینم
مرد مهربان رویاهایم
قدیما خیلی بیشتر حال و حوصله نوشتن داشتم فکر میکنم نگاهتو داشتم پر امید مینوشتم از وقتی نیستی کمتر دلم میخواهد بنویسم اما واقعا خیلی وقتها برای انروزها که داشتمت و برایت مینوشتم دلم تنگ میشود
امروز روز خوبی بود اما آخر وقت بهم خبر دادن باید برم ماموریت به کره جنوبی، بدجور حالم گرفته شد رفتم با رییس حرف زدم و متقاعدش کردم که شرایط ماموریتهای خارجی رو ندارم خوشبختانه مرد فهیمی هستش و میپذیره
من نمیتونم در جایی که تو در آنجا نیستی زندگی کنم نمیتوانم نفس بکشم انگار بغض میخواهد خفه ام کند مثل وقتی که رفته بودم روسیه، هر شبم شده بود اشک و هر روزم با نگاهی نگران میگذشت وقتی رسیدم ایران نمیدانی چطور با تمام وجود هوای دود آلود فرودگاه را می بلعیدم و اشک در چشمانم حلقه شده بود و زیر لب میگفتم این همان زمینیست که بر آن قدم میگذاری این همان اسمانیست که نگاهت میکند و بر سرت سایه افکنده است این همان هواییست که نفسش میکشی و نسیمش در موهایت چنگ می اندازد
من نمیتوانم جاییکه نباشی باشم
همین
💕
نبینم آه بکشی غصه بشینه تو نگات
نبینم سر بزنی به ماه شب، دست بکشی روی موهاش
نبینم یادت بره که عاشق چشات کیه
نبینم بوسه زنی برگ گلارو بی حساب
هر موقع خواستی بگی دوست دارم
دست بزار روی لبات بگو که من تورو دارم
خودم😊💐💕
خداروشکر کمی حالم بهتر شده
جویای احوالت هستم مدام بهت سر میزنم😍😅
اینروزا غصه ام شده تلگرامو ببندن من چیکار کنم
😕
امسال حالم زیاد خوب نیست نتونستم سیزده امسال برم بیرون، کلیه هام داره اذیتم میکنه، من سنگرو حفظ کردم و با مرور خاطرات گذشته امروز را می گذرانم وقتی دفتر خاطرات و شعرهایم را مرور میکنم شوقی از بودنت در عمق وجودم مینشیند و هر چه غصه دوری و نداشتنت هست را از بین میبرد، بهتر از این هم میشود که یادت باشد عشقت باشد و خودت هم حضور داشته باشی
😊💕💐
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست