داغی رو که تو رو دل من گذاشتی هیچکی نزاشته بود
مرد مهربونم
خیلی دلمو سوزوندی ناجی
یکی هست اینقدر عاشقتو زندگیت وارونه
خوب اینارو به من میگی اینارو به من نشون میدی که چی ؟! تا کی باید بسوزم تمومش کن کاری با دلم کردی که به مرگ بگیریم به همونم راضی ام به خدا که راضی ام خسته ام
خسته از بغض های ناگهانی خسته از چشم های پر و خالی
خسته
خیلی
- ۹۴/۰۳/۲۲