بی تابم هی میرمو میام همکارم میگه چته اروم قرار نداری برای فردا که نیستی خوشحالی ذوق داری گفتم نه فکر نکنم و تو دلم گفتم نمیدونن من قراره برم جاییکه تو توش نفس کشیدی روی زمینش راه رفتی و قراره چشمام چیزایی رو ببینه که تو دیدی من قراره اسمون خدا با افتابش رو سرم سایه بندازه همون اسمونیکه روی سر تو دست نوازش کشیده من قراره تو همون شبهاییکه تو به روی خدا لبخند زدیو گفتی من سعی کردم بنده خوبت باشم تو هم بخاطر تلاشم از قصوراتم بگذر با خدامون خلوت کنم دلم داره پر میکشه تا زودتر از خودم بره اونجا...
کاش میشد ببینمت خود خودتو...
کاش میشد
کاش میشد ببینمت خود خودتو...
کاش میشد
- ۹۴/۰۵/۲۵