نمیدانست ویار یعنی چه حتی نمیفهمید زن باردار چه باید بخورد چه چیز برایش لازم است اصلا زندگی نمیفهمید هیچ هزینه بلد نبود در خانه انجام دهد حتی وقتی ازش میخواستی فکر میکرد باید مثل پدرش به خواسته زن بی توجه بود فقط پول جمع کرد الان خیلی عوض شده خیلی چیزها یاد گرفته گاهی اوقات وقتی فکر میکنم میبینم یک یاغی غار نشین را شهری کرده ام اما هنوز جا دارد تا بتواند زندگی کردن یاد بگیرد یادم است تمام دوران بارداری فقط یک وعده جگر و یک یا دو وعده گوشت قرمز خریدم منتظر ماندم بیاید با هم بخوریم نیامد سرد شد از دهان افتاد وقتی امد اولین جمله اش این بود چه خوب انقدر خرجی داری که میتوانی پس انداز کنی
این حرفا اولینباره از صندوق دلم بیرون میریزد ومیدانم غیر تو انرا میخواند
این حرفا اولینباره از صندوق دلم بیرون میریزد ومیدانم غیر تو انرا میخواند
- ۹۴/۰۵/۲۶