شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

...

فقط یکبار توانستم در ان دوران تحت نظر پزشک باشم مسیر طولانی رفتم از یک شهر به شهر دیگر تنهایی تا دکتر تو را که در من نفس میکشیدی معاینه کند یکبار هم حالم بد شد رفتم بیمارستان خوابیدم وقتی به دنیا امدی دیگر اوضاع کمی بهتر شده بود پدرت مرا کمی دید دیگر حس میکردم دارد درست میشود تو مریض بودی و ده روز منو تو کنار هم بیمارستان خوابیدیم تا در ایام فاطمیه با دعا و اقا امام رضا ع خدا تو را به من بخشید دکتر میگفت خودتوعلاف نکن برو این نمیماند انگار از بچه گربه حرف میزد مردک عوضی
و تو ماندی تا بگویی خدا خیلی قادر است تمام ده روز هر روز پدرت امد به عیادتمان کم کم یاد میگرفت مرد زندگی بشود
حالا به او که نگاه میکنم میبینم با دانه دانه زجرهای من او مرد شده است مادر جان
  • ۹۴/۰۵/۲۶
  • شکوفه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی