دلم نیومد ارامشو خوشبختیتو بهم بزنم
خدانگهدارت باشه محبوب من
کاش گاهی فقط در ربنای دعاهایت باشم
انگار اینبار لازمه من تا صبح قدم بزنم
دریاچه شورابیل, قدمزنیو قدمزنی
ساعت یک و چهل دقیقه بامداد, بلاگ میگه ده تا پیامکتو ثبت کردی صبر کن تا فردا و من که از بیقراری رو میارم به نوشتن چقدر در این دو شب در این شهر ماشین عروس دیدمو شادی جوانان این مرز و بومو و چقدر پیش خودم گفتم عروسی تو هم حتمن اینطور بوده داماد زیبا
دلم برای چشمهای دریایی ات همیشه تنگ است
و اینجاست که به خودم باید بگم دوباره شروع نکن چقدر لبخند و اشک را توامان بر گونه هایت مینشانی؟!
نمیدانم خیلی
بارها و بارها
خدایا کمکم کن چرا که تویی قادر و این منم بنده ضعیف تو
خدانگهدارت باشه محبوب من
کاش گاهی فقط در ربنای دعاهایت باشم
انگار اینبار لازمه من تا صبح قدم بزنم
دریاچه شورابیل, قدمزنیو قدمزنی
ساعت یک و چهل دقیقه بامداد, بلاگ میگه ده تا پیامکتو ثبت کردی صبر کن تا فردا و من که از بیقراری رو میارم به نوشتن چقدر در این دو شب در این شهر ماشین عروس دیدمو شادی جوانان این مرز و بومو و چقدر پیش خودم گفتم عروسی تو هم حتمن اینطور بوده داماد زیبا
دلم برای چشمهای دریایی ات همیشه تنگ است
و اینجاست که به خودم باید بگم دوباره شروع نکن چقدر لبخند و اشک را توامان بر گونه هایت مینشانی؟!
نمیدانم خیلی
بارها و بارها
خدایا کمکم کن چرا که تویی قادر و این منم بنده ضعیف تو
- ۹۴/۰۵/۳۰