یه وقتایی ادم دلش میخواد تو تاریکی اول صبح اونموقع که هوا هنوز روشنه روشن نشده از خونه بزنه بیرون تا زمان بیشتر برای قدم زدن و دانه دانه فکرهایش را منظم کردن داشته باشد هر چند که دلش پر از غصه باشد هر چند که درد وجودش را گرفته باشد و هر چند رویاهایش دست از سرش برنداشته باشند
چه بوی کتلتی میاید اره یه پنجره بازه سرمو چرخوندم و از پنجره باز یک صحنه اشپزخانه دیدم چه خانمی اول صبحی کتلت میپزد من هم از این خانمیها زیاد کرده ام اما هیچکی نبود بگوید دورت بگردم
چه بوی کتلتی میاید اره یه پنجره بازه سرمو چرخوندم و از پنجره باز یک صحنه اشپزخانه دیدم چه خانمی اول صبحی کتلت میپزد من هم از این خانمیها زیاد کرده ام اما هیچکی نبود بگوید دورت بگردم
- ۹۴/۰۶/۰۹