فردا شب عروسی دعوتم کاش بتونم نرم متاسفانه بعنوان بزرگ خانواده منو دعوت کردن بهمراه پدر و مادرم
هرکاری میکنم توجیه نمیشن که من نمیتونم بیام همش میگن بیا بریم حالو هوات عوض میشه اما نمیدونن ممکنه حالو هوامو کلا به هم بریزن
ناچارم برم و امیدوارم تو فاز اشک و اه و حسرت گیر نکنم
یه داستانی شده این همکارای اداره و سرویس رفت و برگشتم که سر فرصت خواهم نوشت تا ببینی با چه نامردایی کار میکنم من
بیخیال همه چیز خودمان را بقولی عشق است
والا :)))
خدا بزرگه مرد :))
هرکاری میکنم توجیه نمیشن که من نمیتونم بیام همش میگن بیا بریم حالو هوات عوض میشه اما نمیدونن ممکنه حالو هوامو کلا به هم بریزن
ناچارم برم و امیدوارم تو فاز اشک و اه و حسرت گیر نکنم
یه داستانی شده این همکارای اداره و سرویس رفت و برگشتم که سر فرصت خواهم نوشت تا ببینی با چه نامردایی کار میکنم من
بیخیال همه چیز خودمان را بقولی عشق است
والا :)))
خدا بزرگه مرد :))
- ۹۴/۰۶/۲۵
خب سعی کن با شادی بری