خوبی دخترم؟بهتری؟
اینا سوالای مردیه که حرفاش نگاهش قدمهاش همه پر از خدا و ارامشه
اون تنها همکار و دوست من هستش که به حرفای بقیه گوش نکرد و یه جورایی بدجور مراقب من بوده
اون امروز صبح مچاله شدن منو تو اسانسور دید که چطور سعی میکردم رو پاهام وایسم و میدید که چطور میلرزم و خودمو توی پالتوی زمستونیم قایم کردم و با لبخندی گفت سرماخوردی مراقب خودت باش چه زود زمستونو اوردی و در اهنی و سنگین اسانسورو برام باز کرد و اونقدر نگهداشت تا من یواش یواش با دردی که درونم میشکستو صدام درنمیومد بیام بیرون چند قدم همراهم اومد و به صورت گل انداختم نگاهی کردو گفت تبم داری؟ با لبخند نگاهش کردمو گفتم شاید
اون برای من مثل یه بابای مهربونه که یادم انداخت راحت میشه مهربونی کرد
اینا سوالای مردیه که حرفاش نگاهش قدمهاش همه پر از خدا و ارامشه
اون تنها همکار و دوست من هستش که به حرفای بقیه گوش نکرد و یه جورایی بدجور مراقب من بوده
اون امروز صبح مچاله شدن منو تو اسانسور دید که چطور سعی میکردم رو پاهام وایسم و میدید که چطور میلرزم و خودمو توی پالتوی زمستونیم قایم کردم و با لبخندی گفت سرماخوردی مراقب خودت باش چه زود زمستونو اوردی و در اهنی و سنگین اسانسورو برام باز کرد و اونقدر نگهداشت تا من یواش یواش با دردی که درونم میشکستو صدام درنمیومد بیام بیرون چند قدم همراهم اومد و به صورت گل انداختم نگاهی کردو گفت تبم داری؟ با لبخند نگاهش کردمو گفتم شاید
اون برای من مثل یه بابای مهربونه که یادم انداخت راحت میشه مهربونی کرد
- ۹۴/۰۶/۲۹