احساس خفقان و خستگی داشتم از شدت اشک و دعا به درگاه الهی حال غریبی داشتم بلاخره خوابم برد و باز هم همون حس غریب
داره صدام میکنه میبینمش حس میکنمش منتها نمیفهمم چه خواسته ای ازم داره از خواب پریدم غرق در اشک خودم بودم به شدت قلبم تیر میکشه فکر میکنم ایا این شب سنگین به صبح میرسه ایا این روح سرگردان به زودی به ارامش خواهد رسید کاش لاقل مفقودین این واقعه پیدا بشن یا لاقل خبری از اجسادشون بشه زودتر دفن بشن اینطور در بلاتکلیفی و عذاب نباشن خانواده و دوستانشونم از این حال و هوا دربیان نمیدونم براشون ایت الکرسی بخونم یا فاتحه
خدا خودش به هممون صبر بده
در برابر درگذشت هیچ فردی اینطور حال و هوایی نداشته ام او مدام میخواهد چیزی را به من بگوید ولی نمیدانم چیست
داره صدام میکنه میبینمش حس میکنمش منتها نمیفهمم چه خواسته ای ازم داره از خواب پریدم غرق در اشک خودم بودم به شدت قلبم تیر میکشه فکر میکنم ایا این شب سنگین به صبح میرسه ایا این روح سرگردان به زودی به ارامش خواهد رسید کاش لاقل مفقودین این واقعه پیدا بشن یا لاقل خبری از اجسادشون بشه زودتر دفن بشن اینطور در بلاتکلیفی و عذاب نباشن خانواده و دوستانشونم از این حال و هوا دربیان نمیدونم براشون ایت الکرسی بخونم یا فاتحه
خدا خودش به هممون صبر بده
در برابر درگذشت هیچ فردی اینطور حال و هوایی نداشته ام او مدام میخواهد چیزی را به من بگوید ولی نمیدانم چیست
- ۹۴/۰۷/۰۹