رفتم با خدا کمی حرف بزنم دلم ارام بگیرد از او و اینکه حواسش به من هست و با رویا بهم هشدار داده بود تشکر کردم دوباره ساعت شش بعد ازظهر بردمش بیمارستان دکتر دیدش امپولشو زدن اوردمش خونه و رفتم تلگرام تو بودی و از تو خواستم برام دعا کنین و تو جوابی ندادی دلم گرفت اومدم اینجا خاطراتمو ثبت کنم امروز تموم شد و اقا پسر بطور شگفت انگیزی خوب شد و الانم رفته هیات و مجلس عزاداری و موقع رفتنش براش ایت الکرسی خوندمو بدرقه اش کردم و دارم با خودم فکر میکنم امشب شب اقا ابالفضل العباس ع است اقای مهربانی که سایه شان را بر سر منو خانه و کاشانه ام و شما انداخته بودند و از ان روز یکسال گذشته است
الهی شکر خدای رحیمو رحمان
خداجونم ممنونم
السلام علیک یا اباالفضل العباس ع
الهی شکر خدای رحیمو رحمان
خداجونم ممنونم
السلام علیک یا اباالفضل العباس ع
- ۹۴/۰۷/۳۰