شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

امروز من

زود برگشتیم هوا سرد بود برای کلیه هام خوب نیست و قدم زدن با بابا یک حس شگفت انگیز نابی داشت که دردی حس نمیکردم اما حالا که رسیدم خونه تازه میفهمم چقد داغونم ولی خیالی نیست ساعات خوشی رو گذروندیم و با همدیگه کلی حرف زدیم خندیدیمو خرید کردیم و به یاد کودکیهام پیراشکی داغ خوردیم البته مثل همیشه اون مایه لیز داخلش حالمو داشت بد میکرد دراوردمش عی چندشم میشه از چیزای لیز حتی ران مرغ هم که برای خیلیا لذیذه من دوست ندارم چون شل و ول هستش بگذریم خیلی خوش گذشت مرسی خدای رحمانو رحیم
راستی اونقدر دلم میخواست یکی بغلم کنه بابا همچی دستشو دور گردن انداخته بود واقعا احساس امنیت کردم و سرمو روی سینه مردونش گذاشتم و از خدا خواستم این قلب مهربون همیشه برای من بتپه :))
  • ۹۴/۰۸/۱۲
  • شکوفه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی