شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

امروز من

نیمه های شب بود که حس کردم تنم داغ شده و کلیه هام دردش بیشتر شده قلبم کم کم تیر میکشید و دیگه نتونستم بخوابم اذان که گفت به زور بلند شدم نمازمو خوندم و دوباره خوابیدم برق رفته بود و مودم خاموش بود نتونستم برم تلگرام حضورشو ببینم همینطور گذشت تا اینکه دیدم نه خیلی حالم بده, بلند شدم نشستم برق اومده بود بهش سر زدم و یک شکوفه براش گذاشتم و رفتم بیمارستان گفتن بستری بشی که مشکلی نیست گفتم چرا اتفاقن خیلی هم مشکلی هست امپولامو زدم داروهامو گرفتمو برگشتم خونه بازم برق نبود ناهار اماده کردم یه چیزی خوردم و امپولمو خودم زدمو برق اومد رفتم تلگرام دیدم بعد از من اومده اما پیام منو باز نکرده میدونم یعنی چی و خیلی دلم گرفت تا مدتی نیستم حالم خوب بشه برمیگردم
.
  • ۹۴/۰۸/۱۴
  • شکوفه

نظرات (۱)

خدا بد نده بانو خدا کنه زودتر خوبشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی