خداروشکر تونستم اون حرفارو بنویسمو بهت بگم تا برات اونقدر بد باشم که بتونی ازم با ناراحتی کم کم به بی تفاوتی برسی و راحت ازم دور بشی اینبار راحت کامل بری رد زندگیت خیلی طول کشید تا بتونم بهت بگم خیلی سال
من هنوزم برخلاف تلاشهام دوست دارمت و هنوز هم برخلاف میل باطنیم ازت متنفرم اتفاقن نگهداشتن این تناقض درون من خوبه چون دیگه اجازه نزدیک شدن بهم نمیده و نه اجازه دور شدن کامل,
یه چیزی تو مایه های خلا هستش نه رو زمینی نه توی هوا
فقط بدی قضیه اینجاست که تناقض ظرافت روح و مناعت طبع و بزرگ منشی رو کم کم از ادم میگیره و روحتو که اینهمه براش زحمت کشیدی رسوندیش به مرتبه ای که لایق دیدار بشه به خاک ذلت مینشونه اینم قسمت تلخ پایان سرنوشتمه باید بپذیرمش اگر بشود
من هنوزم برخلاف تلاشهام دوست دارمت و هنوز هم برخلاف میل باطنیم ازت متنفرم اتفاقن نگهداشتن این تناقض درون من خوبه چون دیگه اجازه نزدیک شدن بهم نمیده و نه اجازه دور شدن کامل,
یه چیزی تو مایه های خلا هستش نه رو زمینی نه توی هوا
فقط بدی قضیه اینجاست که تناقض ظرافت روح و مناعت طبع و بزرگ منشی رو کم کم از ادم میگیره و روحتو که اینهمه براش زحمت کشیدی رسوندیش به مرتبه ای که لایق دیدار بشه به خاک ذلت مینشونه اینم قسمت تلخ پایان سرنوشتمه باید بپذیرمش اگر بشود
- ۹۴/۰۸/۲۰