غروبی زنگ زدم حال بابارو بپرسم قلبش درد میکرد گفتن رفته ختم دو تا از روفقای قدیمیش سکته کردن فوت شدن بابا حال روحیش خوب نیست بدجور نگرانشم فردا میخوام برم پیشش میترسم از اینده ای که نداشته باشم
)):
راستی کارنامه اقا پسرو دادن بازم شاگرد اول شده اما اولینباره اقا پسر مطلق گرای بنده معدلش ۲۰ نمیشه ۱۹/۷۷ شده علومو ریاضی ۱۹ و اجتماعی ۱۸، رسما از مدرسه اومده عزای عمومی اعلام کرده کلی سر به سرش گذاشتم تا اخماشو باز کرده رفتم براش شیرینی ناپلیونی گرفتم :))
کیبورد گوشیم همزه و یه همزه دار نداره با چه وضعیتی نوشتم ناپلیونی :))))
میگه بیا بخوریم دیگه میگم خوب من یه نصفه باقیش مال تو میگه امروز دیابت تعطیله با اینکه چشمم درد میکرد نگفتم نه جات خالی اقا :))
)):
راستی کارنامه اقا پسرو دادن بازم شاگرد اول شده اما اولینباره اقا پسر مطلق گرای بنده معدلش ۲۰ نمیشه ۱۹/۷۷ شده علومو ریاضی ۱۹ و اجتماعی ۱۸، رسما از مدرسه اومده عزای عمومی اعلام کرده کلی سر به سرش گذاشتم تا اخماشو باز کرده رفتم براش شیرینی ناپلیونی گرفتم :))
کیبورد گوشیم همزه و یه همزه دار نداره با چه وضعیتی نوشتم ناپلیونی :))))
میگه بیا بخوریم دیگه میگم خوب من یه نصفه باقیش مال تو میگه امروز دیابت تعطیله با اینکه چشمم درد میکرد نگفتم نه جات خالی اقا :))
- ۹۴/۰۸/۲۱