با شرایطم که یه سرماخوردگی یه سوز کوچیک میتونه منو از پا بندازه واکسن انفولانزا حیاتیه ولی مادرا همیشه اول فکر بچه هاشونن نتونستم واکسنمو خودم بزنم غروب بلند شدم با اقا پسر رفتیم دادم براش زدن تو راه برگشت یکهو حالم بد شد دلم کمرم کلیه هام مخصوصن چپم داشت نابودم میکرد بارونم گرفت به شدت سردم شد رسیدم خونه درست ده دقیقه بعدش تب و لرز شدیدی گرفتم دیگه حوصله غرغرای اقا پسرو نداشتم بهش گفتم لطفا صداتو ببر دیگه بسه من در برابر سلامتیت مسوولم و تو باید به حرفام گوش کنی اما اون مدام حرفاشو تکرار میکرد که شرایط شما واجبتر بود باید واکسنو شما میزدی بعدن بازم از وزارت بهداشت واکسن میگرفتیم منم میزدم منم در برابرت مسوولم
با بغض مهربونی گفتم ازت ممنونمو بغلم کرد
با بغض مهربونی گفتم ازت ممنونمو بغلم کرد
- ۹۴/۰۸/۲۹