شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

امروز من

از ذوقم یادم رفت سلام کنم همینطور بالا پایین پریدم گفتم وای خدای من شماها زنده هستین مگه سالها پیش نمرده بودین و بابا قربان با لبخند نگاهم کرد و ننه هم اومد به پیشوازم سلام کردم و منو بردن تو اتاق پذیراییشون هیچی تغیر نکرده بود همون خونه همون حالو هوای همیشگی همون طاقچه و همون مهر و جانماز
:))
من عاشق نماز خوندن تو خونه ننه بودم انگار خدا فقط اونجا بود که خوبتر حرفامو میشنید ننه اینو میدونست جانماز برام پهن کرد و گفت بیا دو رکعت نماز بخون سبک بشی گفتم ننه مرسی اگه بدونی چقدر دلم براتون تنگ شده بود و بعد ناجی گفت برات یه پیغام دارن از نمازات بپرس بعد بدون اینکه بپرسم ننه گفت خدا عاشقته و نمازاتو هرطور خوندی قبول کرده فقط در هیچ شرایطی ترکش نکن
:)))))
  • ۹۴/۰۹/۰۵
  • شکوفه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی