شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

امروز من

صبحها که از خونه درمیام تا برسم اداره جون میکنم و تا ساعت ده حالم بد هستش تازه ده به بعد بهتر میشم تا ساعت چهار که باید از اداره برگردم یعنی دلم نمیخواد بیام بیرون چون به محض لمس بدنمو سرما بازم دردام شروع میشن تا اینکه برسم خونه میرسم فقط سریع لباسامو درمیارم پرت میکنم یه گوشه ای کلیه هامو با شال میبندم و تا حلق میرم زیر پتو و از درد به خودم میپیچم مثل الان که عین دیوونه ها داشتم زمینو میکندم و حالا بیشتر دیوانه ام که برای پرت شدن حواسم از درد عین خنگولا دارم اینجارو مینویسم واقعا چه ربطی هست بین نوشتن حرفام و کم شدن دردام نمیدونم اما اینو میدونم که تا چند ساعت دیگه تحمل کنم بهتر میشم ایشالا
:))
میدونی چیه دلم نمیخواد ببینم نیستی
همین
:)))
  • ۹۴/۰۹/۱۸
  • شکوفه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی