احساس میکنم چقدر پیر شدم امروز برای اقا پسر خمیر ریش خریدم تا بقول خودش شیش تیغ کنه مردی شده ها
:))
سرشو از دستشویی اورده بیرون فامیلیمو صدا میکنه میگه ببین چقدر سفید شدم
:))
بالبخند نگاهش کردمو گفتم خدانگهدارت باشه مادر جون و تو دلم گفتم تو بزرگ میشی و من همونقدر پیرتر و ناتوانتر
الهی شکرت
بخاطر همه چیز
بخاطر فرزند فهمیده و سالمی که بهم دادی بخاطر تمام لحظه هایی که مراقب من هستی بخاطر همه چیز ممنونم
چشم چپم به شدت درد میکنه بدجور اسیب دیده یکی از همکارای اقا از بس دینداره یا نمیدونم بگم جانماز ابکشه نخواست همپای من حتی یک ثانیه هم قدم بشه تا از کنار درخت رد بشیم سریع سبقت گرفت رد شد شاخه درختو با خودش کشید و پرتابش کرد تو صورتم
)):
بودی :))عجیبی
:))
سرشو از دستشویی اورده بیرون فامیلیمو صدا میکنه میگه ببین چقدر سفید شدم
:))
بالبخند نگاهش کردمو گفتم خدانگهدارت باشه مادر جون و تو دلم گفتم تو بزرگ میشی و من همونقدر پیرتر و ناتوانتر
الهی شکرت
بخاطر همه چیز
بخاطر فرزند فهمیده و سالمی که بهم دادی بخاطر تمام لحظه هایی که مراقب من هستی بخاطر همه چیز ممنونم
چشم چپم به شدت درد میکنه بدجور اسیب دیده یکی از همکارای اقا از بس دینداره یا نمیدونم بگم جانماز ابکشه نخواست همپای من حتی یک ثانیه هم قدم بشه تا از کنار درخت رد بشیم سریع سبقت گرفت رد شد شاخه درختو با خودش کشید و پرتابش کرد تو صورتم
)):
بودی :))عجیبی
- ۹۴/۱۰/۰۶