زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی
سلام دوست من دیر رسیدین عاشقانه ها و غزلهای عارفانه ام بخاطر او روزی به راه بودو امروز هم بخاطر او خشکیده است این شعر من نیست از اداره برگشتنی روی کتاب همکارم خوندم دیدم بدجور حرف روحو روان من است اینجا نوشتمش پست مطلب بعد ی هم عالیه اصلا با ان چند بیت شاعرش مرا رسما کشت نیستو نابود کرد البته که فی الواقع احوال داغونی هم داشتم مدتهاست از او بیخبرم و این حال جسمو روحم را به انحطاط میکشاند راستی ممنون که هستید
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
به به
مبارک باشه