بازم بدنم شروع کرد به لرزیدن و خون دماغ شدم اینروزا زیاد اینطوری میشم و بدیش اینه که رفتار پشت این حالاتم دست خودم نیست بدنم سرد میشه و بی اختیار گریه میکنم شایدم طبیعیه که ادم از اینجور احوالات قدرت بدنی و روحیش پایین بیاد و یا حتی بترسه
الان که رسیدم خونه صورتمو یه اب زدم بهتر شدم تمام مقنعه و مانتوم خونی شده باید بشورمشون از سرکار برگشتنی یکدفعه اینطوری شدم انگار یه روزم که داشتم بعد اینهمه روز تلخ خوشی در خونه دلمو میزد باید اینجوری خراب بشه ولی من اجازه نمیدم خراب بشه من هنوزم بخاطر اینروز شگفت انگیز خوشحالم و از صمیم قلب احساس شادی و ارامش دارم
:))
زنده باد امید کوچولو و درختش
:)))
الان که رسیدم خونه صورتمو یه اب زدم بهتر شدم تمام مقنعه و مانتوم خونی شده باید بشورمشون از سرکار برگشتنی یکدفعه اینطوری شدم انگار یه روزم که داشتم بعد اینهمه روز تلخ خوشی در خونه دلمو میزد باید اینجوری خراب بشه ولی من اجازه نمیدم خراب بشه من هنوزم بخاطر اینروز شگفت انگیز خوشحالم و از صمیم قلب احساس شادی و ارامش دارم
:))
زنده باد امید کوچولو و درختش
:)))
- ۹۴/۱۲/۰۲