پاییز که بیاید میشود هفت سال که برایت میمیرم
امروز دلتنگی عجیبی داشتم بارها برایت درددل نوشتم که بفرستم و مدام پاکش کردم دلم نمی اید اسیبی برای ارامش زندگی ات باشم از کجا معلوم اصلا هنوز مرا یادت باشد از کجا معلوم که این شماره هنوز دست خودت باشد خلاصه اینکه خوش باش برایت بهترینها را ارزومندم
دو روز است مدام فک چپم درد میکند مدام سردرد دارم و مدام قلبم تیر میکشد این چند روز فشار عصبی زیادی را تحمل کرده ام نمیدانم کی زندگی روی ارامش را به من نشان خواهد داد
کاش بودی کاش می توانستم بگویم من یک پشتیبان محکم من یک دوست خوب دارم کاش روزهای گذشته را از دست نمیدادی کاش مرا میدیدی کاش...
- ۹۶/۰۶/۲۴