میدونم که حقی از تو ندارم، میدونم که تو دیگه زندگی خودتو داری و دارم تلاش میکنم ارامشتو به هم نزنم، اما این دل زبون نفهم من، حالیش نمیشه، همینطور دلتنگی میکنه برای تو که یگانه عشق تمام زندگیش بودی و هستی، باورش برات سخته اگه بهت بگم تمام مدت شب یلدا همه عزیزانم دورم بودن اما من مثل کسی که در پی گم کرده اش می گردد بی تاب بودم مدام یادت می افتادم چشمهایم پر میشد و بغضم را قورت میدادم و وقتی میدیدم تمام آن شب حتی یکدفعه هم آنلاین نشدی حضورت را ببینم شاید دلم قرار بگیرد بیشتر غصه میخوردم و میخورم
میدانی، دیگر مرا یادت رفته اما نمیدانم چرا تو از یادم نمیروی پس
به یادم نبودی، دردناک است
- ۹۶/۱۰/۰۲