یادمه قبلنا که حالم بد میشد یا بیمارستان بستری بودم تا خود صبح حضورتو کنارم درک میکردم و گاهی حتی میدیدم و نظاره گر بی تابی هایت بودم اما حالا چه شده که اصلا از حال هم خبر نداریم، کی اجازه دادی اینطور بینمون فاصله بیفته، آیا خودت خواستی یا خودش پیش اومد یا پیش اوردمش، نمیدانم، اما قطعا اتفاق دردناکی بوده است، شاید برای تو نه، اما برای من که همه ی دنیایم بوده ای سخت بوده است و سخت هست...
- ۹۶/۱۰/۲۲