این روزها عجیب احساس موفقیت میکنم بلاخره خونه داداش کوچیکه سند خورد و همینروزا براش میرم خواستگاری دختری که چهار سال است دوستش دارد و همچنان پروژه خانه دار شدن داداش بزرگه را در سر می پرورانم، امیدم به خداست چون شرایط او از همه بدتر است با یک برنامه ریزی دقیق می بایست سال دیگر به رهن برسانمش بعد از یکسال رهن که اجاره نداد بتونه خودشو جمع و جور کنه برای او هم منزل نقلی بخریم انشالله
توی این مدت که به حرفام گوش نکردن بدجور به خودشون آسیب زدن و حالا که امسال با پنج میلیون پول پیش و هفتصد تومن کرایه مجبور به اجاره یک خانه کلنگی در حومه شهر شدند سرشان به سنگ خورده و دیشب زنداداش به اصطلاح با کلاسمان فرمایش کردند که بخاطر دخترم برای ما هم کاری بکن
خدا شاهده اونقدر همیشه به فکر دخترشونم که خدا میدونه، او انگار خردسالی خودم است همان روزها که من با تمام کوچکی ام سختیهای زندگی را ذره ذره لمس میکردم چه روزهای بدی بودند و من امروز در بلندای موفقیتها و روزهای خوشو آرامم قرار دارم و خدا را هزار مرتبه بخاطر اینروزهای خوبم شاکرم
دختر کوچولوی نازم عمه فقط بخاطر تو تمام ناراحتیهای پدر و مادرت را فراموش می کنه مطمین باش برایت کارهای خوبی را به امید و کمکهای خدای رحمان انجام خواهد داد به امید روزهای پیش رو اگر عمری باقی باشد
عزیزترینم در تمام روزهای سختم کنارم بودی همین ماه اخیر هم از روزگار سخت من بود که باز هم با من بودی از تو ممنونم که همراه منی از تو ممنونم ماهم ماه من، که تو همراه شب تار منی
دیشب ندیدمت پریشانم اما حتما دلیل خوبی برای نبودنت داشته ای فقط زیاد طولانی اش نکن نبودنت دلم را پر درد و شادیهایم را نابود می کند لطفا همیشه باش همان اندازه نزدیک و همان اندازه دور، فقط باش که بودنت برای دل همیشه عاشق من دنیاییست برای خودش
همیشه دوستت دارم مرد مهربان رویاهایم میدانی که😊🌹💕
- ۹۷/۰۵/۱۹