شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

گفتی بیا عاشقانه اما عاقلانه کنار هم باشیم بنویسیم و از هم بیاموزیم، خوب من نوشتم تو چکار کردی؟! زدی زیر حرفت

تو چشماش نگاه کردم پر از غم بود و زیر لب بهش گفتم تو درست میگی، اره من زیر حرفم زدم چون نتونستم و نمیتونم از تو ننویسم، نمیتونم وقتی هر روز و هر ثانیه از زندگیمو به یاد تو میگذرونمو نفس میکشم، از تو ننویسم، تمام نوشته ها و گفته های من رگه هایی از عشق به تو جاریست چطور میتوانم آنقدر مخفی کنمش که مثلا با تو به مذاکره بر سر انسانیت گم شده در عالم و جابجا شدن افتخارات آدمی بر اساس شاخص های غیر انسانی بپردازم، عزیزدلم برای تو همان بهتر است که به زندگی شیرینت برسی و مرا در گودال عشقی که همچنان در گردابش غوطه ور نگهداشته است تنها بگذاری، آری بهترین کار دنیا را کرده ای نه خانی آمده و نه خانی رفته 

عمر منی تو

ماه آسمان قلب شکوه

من هر لحظه میمیرم وقتی یاد نگاه زیبا و حیای دیدگانت می افتم من هر بار میمیرم وقتی طنین دل انگیز صدایت را با آن ته لهجه شیرین به خاطر می آورم واقعا تو فکر میکنی من دیگر هرگز آن آدم قبل از سال هشتاد و نه میشوم؟!!!


  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

دو روزه

دو روزه حالم دست خودم نیست مدام قرصای آرامبخش، مدام درد قفسه سینه و قلبم، کلا دو روزه بدجور افتادم و همش حال و هوای خواب و بیدارم

نمیدونم چطور گوشیم وقتی داشتم تلگرامتو چک میکردم خوابم برده از دستم افتاده که متوجه نشدم حروف نامفهومی رو برات سند کردم

بهت گفتم و ازت معذرت خواستم امیدوارم فکر نکنی عمدا مزاحمت شدم 


  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

اونقدر دلم گرفته که بیش از ده بار برات نوشتم اما ارسال نکردم:

یه وقتایی سر میزدم تلگرام میدیدم سلامتی خداروشکر میکردم چی شد به نتیجه رسیدی اینم ازم بگیری من که دیگه مزاحمت نشدم


دلم نیومد آرامشتو به هم بزنم، حتما اینطوری راحتتری

مراقب خودت باش تمام من، عمرم، ماه آسمان قلبم


ارغوان این چه رازیست که هر بار بهار با عزای دل ما می آید

ارغوان، ارغوان، تو برافراشته باش

تو بخوان نغمه ناخوانده من

تو بخوان...

ارغوان

شاخه ی هم خون جدا مانده ی من 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

ممنونم مهربونم

این روزها که حالم رو به وخامت است آقا پسر هر روز بیش از پیش مراقبم است امروز که یک لحظه قلبم گرفت و دیگه نفهمیدم چی شد کلی تلاش کرد طفلی تا حالمو جا آورد، خوابوندم روی مبل و کلی حرفای قشنگ برام زد و بهم گفت بخاطرش زندگی کنم و کوتاه نیام، بهش گفتم مامان همیشه بخاطر تو تمام تلاششو می‌کنه اما خوب خیلی چیزا دست ما نیست و باید باهاش کنار بیایم باید مقاوم باشیم و اینو بدونیم که اگه من نباشم هم بازم همیشه همراهتم و تنهات نمیزارم، اشک تو چشماش جمع شد و شروع کرد با انگشتاش لابلای موهام شونه کردن و در آخر در آرامش بدون هیچ حرفی موهامو بافت و در گوشم گفت تو بهترین مامان دنیایی و بوسیدمو رفت سراغ کتاباش

خیلی نگرانشم امسال کنکور داره و من حال جالبی ندارم بتونم پشتیبانش باشم

چند روز پیش میگفت مامان اگه من بخوام حسابدار بشم تو نظرت چیه

حرفی برای گفتن نداشتم فقط بهش گفتم سعی خودتو بکن هر رشته ای قبول شدی بعدا تصمیم میگیریم کدوم دانشگاه و کدوم رشته پذیرفته شده رو بخونی


اما واقعا امیدوارم حسابدار نشی مامان جان، هر چی میشی بشو، اما حسابدار نشو

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

یه عمره مثل چشمای ستاره خواب و بیدارم 

یه عمره ماه پشت ابر و من دلتنگ دیدارم

یه عمره میکشم با گریه ناز آرزوهامو 

بگو تا فصل لبخندت چقدر گریه بدهکارم

تو اون حرفی تو اون رازی که با مردم نمیشه گفت 

بگو ای راز سربسته تورو تا کی نگه دارم

 یه عمره پای عشقت لحظه هامو زندگی کردم 

برای مردنم یک لحظه دیدار آرزو دارم 

بی تو دنیا دیگه جایی واسه موندن نداره 

این پرنده آسمون داره ولی شوق پریدن نداره

آروم آروم شب و روزامو دارم سر میکنم 

آخه این کوچه ی بن بست که دویدن نداره

بی تو دنیا دیگه جایی واسه موندن نداره


دیگه جایی واسه موندن نداره

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

این روزها عجیب دلم برایت تنگ شده

و تو هر روز دایره داشته هایم از خودت را تنگ تر می‌کنی


اگر هر شب در رویاهایم میگویی دلتنگت هستم برگرد ولی در واقعیت واکنشی از تو نمیبینم چه دارم بگویم، جز اینکه بگویم مالیخولیایی عاشق و سرگردان هستم که تنها منتظر آخرین ایستگاه و رسیدن به مقصد شورانگیزش است

همین


  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

کی دلش هنوز میتپه برای مملکتش؟!

امروز تو جلسه ...

میدونی میخواستم ازش بنویسم اما حالمو دگرگون می‌کنه دوباره اعصابم خورد میشه

نمی‌فهمم چرا بعضیا اینقدر خودمحور و خودرای هستن معمولا هم تصمیمات خودخواهانشون باعث آسیب به خودشون و دیگران و بازخوردش به ابعاد وسیعتری کشیده میشه

همیشه بهترین تصمیمات در صورت مشورت گرفتن و نظرات جمعی به دست آمده.



مدتهاست ازت بیخبرم و در بی‌خبری ها مدام به فکرت هستم، مرور خاطرات میکنم و با تو زندگی میکنم

مراقب خودت باش، البته میدانم خدا مراقبت هست

💕

  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

جای تو اینجاست همینجا تو قلب و روح من

من با تو در رویاهایم زندگی میکنم و روزها به یادت نفس میکشم

حالا خودتو قامخ میکنی که چی😁😂😂😂👌

😍😍😍


برادرزادمو که یادته میخواد قایم موشک بازی کنه میگه عمه قامخ شو بیام دنبالت پیدات کنم😀


قسم به اون خدا به حس بین ما

که با تو داره جون میگیره کل دنیام💕


روز خوب یعنی روزی که به یادم باشی، معلومه دیشب خوابتو دیدم 😅💕

  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

غروبها که دلگیر بود با این اوضاع روحیم بدتر هم شده اصلا نمیتونم تحمل کنم مدام دلم میخواد از هر چه چاردیواری است بزنم بیرون

میرم قدم میزنم ولی باز هم قرار ندارم حال و احوال سرماخوردگی هم دارم کلا میزون نیستم

چقدر هم فضای پارک و نیمکت‌های سرد آن با فضای غمبار روحو روانم دمساز است

درست روی نیمکتی نشستم که وقتی با تو حرف میزدم آنجا می‌نشستم این چه سرنوشت شومی بود که گریبان مرا گرفت چرا باید اینقدر از من دور باشی چرا نخواستی کنارم آرام بگیری چرا نتوانستم کنارت قرار بگیرم

نه می‌توانستم در کنارت بمانمو از آتش درون نسوزم نه تاب دوری ات را داشتمو آرام می گرفتم

میدانم که می دانی

اگر بخواهی برگردم باید چه کار کنی 

اما تو نمی خواهی

نخواستی


هنوز هم دوستت دارم

خوب است که دیگر نمی دانی نمی خوانی

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

شرایط

اصلا مغزم کار نمیکنه بتونم تیتر خوبی برای این پست بنویسم دارم خودمو زوری وادار به حرف زدن میکنم شاید این بغض گره شده در گلویم بشکند، شرایط سختی را اینروزا می‌گذرانم مانند آنموقع که دایی بزرگوارت را از دست داده بودی

فکر نمی‌کردم تا این حد مزاحم زندگی ات هستم

خوب رفتی

خدا بهمراهت

تو لاقل مراقب خودت باش 

کمرم شکست با رفتن عزیز دلی که مایه دلگرمی ام بود

خدا رحمتش کند روحش شاد

من هم هر روز به رفتنم فکر میکنم دلم آسایش و آرامشی ابدی می خواهد

یک خواب قشنگ و طولانی، درست مثل همان خواب‌هایی که من هستمو تو و بین الحرمین، یا من هستمو تو و مسجد جمکران، یا اینکه نه، من هستمو تو و صحن آینه ...



  • شکوفه