شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

هنوز هم...

امروز آقا پسر عمل جراحی سرپایی پا داره پر از استرسم، رفتم بیمارستان مطمین بشم همه چیز اوکی هستش باید ساعت ده صبح بیارمش 
موقع برگشت گفتم بزار یه نون بربری تازه بخرم با همدیگه یه صبحانه دونفره نوش جان کنیم با همین افکار در صف ایستاده بودم که متوجه شدم یه آقایی همینطور منو نگاه می‌کنه به سمت نگاه برگشتم بند دلم پاره شد چه شباهتی به تو داشت یکدفعه پرت شدم در گذشته و نمی دانم چه شد که یک لحظه پای سفره عقد دیدمت من که آنجا نبوده ام چرا باید اینطور به درون خاطرات تو پرتاب شوم 
بی اختیار اشک در چشمانم حلقه شد سریع نان گرفتم رسیدم منزل و حالا نان در حال سرد شدن است و من در حال گلوپ گلوپ اشک ریختنو نوشتن این متن.
این حال و روز یک روز درمیون هفت سال من است
از آن ناراضی نیستم خداراشکر که بدون درک عشق از دنیا نرفته ام

خیلی وقت بود از این حال و هواهایم ننوشته بودم این را نوشتم تا یادم باشد هنوز این دل دیوانه وار تو را جستجو میکند
مراقب خودت باش
همین
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

با تو...

هیچ چیز قشنگ تر از این نیست، یکی را داشته باشی که هر روز به او بگویی؛ با تو، حال تمام روزهایم عاشقانه است

همیشه دوستت دارم

مراقب خودت باش

همین

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

چه بگی، چه نگی، میخونم از تو چشمات
چه بیای، چه نیای، میمونم عشق من پات
♫♫


عیدت مبارک عزیزم

نبودنت دلمو آشوب می‌کنه

لطفا همیشه باش

ماه نازنینم

مرد مهربان رویاهایم

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

اندر احوالات امروزم

قدیما خیلی بیشتر حال و حوصله نوشتن داشتم فکر میکنم نگاهتو داشتم پر امید می‌نوشتم از وقتی نیستی کمتر دلم میخواهد بنویسم اما واقعا خیلی وقتها برای انروزها که داشتمت و برایت می‌نوشتم دلم تنگ میشود

امروز روز خوبی بود اما آخر وقت بهم خبر دادن باید برم ماموریت به کره جنوبی، بدجور حالم گرفته شد رفتم با رییس حرف زدم و متقاعدش کردم که شرایط ماموریت‌های خارجی رو ندارم خوشبختانه مرد فهیمی هستش و میپذیره

من نمیتونم در جایی که تو در آنجا نیستی زندگی کنم نمیتوانم نفس بکشم انگار بغض میخواهد خفه ام کند مثل وقتی که رفته بودم روسیه، هر شبم شده بود اشک و هر روزم با نگاهی نگران می‌گذشت وقتی رسیدم ایران نمیدانی چطور با تمام وجود هوای دود آلود فرودگاه را می بلعیدم و اشک در چشمانم حلقه شده بود و زیر لب میگفتم این همان زمینیست که بر آن قدم میگذاری این همان اسمانیست که نگاهت میکند و بر سرت سایه افکنده است این همان هواییست که نفسش میکشی و نسیمش در موهایت چنگ می اندازد 

من نمیتوانم جاییکه نباشی باشم

همین

💕

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

نبینم آه بکشی غصه بشینه تو نگات

نبینم سر بزنی به ماه شب، دست بکشی روی موهاش

نبینم یادت بره که عاشق چشات کیه

 نبینم بوسه زنی برگ گلارو بی حساب

هر موقع خواستی بگی دوست دارم

دست بزار روی لبات بگو که من تورو دارم


خودم😊💐💕


خداروشکر کمی حالم بهتر شده

جویای احوالت هستم مدام بهت سر میزنم😍😅

اینروزا غصه ام شده تلگرامو ببندن من چیکار کنم

😕

  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

امسال حالم زیاد خوب نیست نتونستم سیزده امسال برم بیرون، کلیه هام داره اذیتم میکنه، من سنگرو حفظ کردم و با مرور خاطرات گذشته امروز را می گذرانم وقتی دفتر خاطرات و شعرهایم را مرور میکنم شوقی از بودنت در عمق وجودم می‌نشیند و هر چه غصه دوری و نداشتنت هست را از بین میبرد، بهتر از این هم میشود که یادت باشد عشقت باشد و خودت هم حضور داشته باشی

😊💕💐

  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

چندین سال است ننوشتی

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش

آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

راه دور نرو

سیزده به در شد، نیستی، یک روز کامل و چند ساعتی هست که نیستی

کاش راه دور نمی رفتی

کاش همینجا، همین نزدیکی‌ها می‌ماندی


بعدا نوشت: الهی شکر که هستی، ممنون که هستی

همیشه عاشقانه دوستت دارم

مراقب خودت باش بهترینم

مرد مهربان رویاهایم

  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

روزت مبارک نازنینم

ایشالا سایت سالیان سال بر سر خانوادت باشه و همواره در کنار هم خوشو سلامت باشین قطعا از دیدن زندگی خوبت دلخوشم

مراقب خودت باش ماه آسمان دلم


بعدا نوشت؛ نمیدونی چقدر دلم پر می‌کشه یک کلمه باهات حرف بزنم دلم چقدر میخواد مثل اون روزها خودم بهت تبریک بگم

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

تو نبودی وقتی رو سقف شبم دست هیچکسی چراغی نگرفت
وقتی هیچکسی به غیر از بی کسی بعد تو از من سراغی نگرفت
تو ندیدی وقتی چترت رو سر هرکی وا شد سیل بارون میشدم
تو قدم میزدی هرجای شهر من زمین اون خیابون میشدم

تو نمیتونی بفهمی حالمو به جنون بد دارم عادت میکنم 
من به هر کسی که مبینه تورو با همه جونم حسادت میکنم
عشق یعنی صد سال دیگه ام بهش حسی که داری توی دلت جوونه
عشق یعنی همه بفهمن برای اون چه کردی ولی خودش ندونه


بدجور دلتنگتم

  • شکوفه