شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

امروز من

جرات نکردم برم به صفحه ها حضورتو ببینم میترسم برم بازم نباشی
))):
ایشالا خوبو سلامت باشی مهم این هستش
نه اینکه بخاطر من باشی تو خیلی وقته دیگه مال من نیستی
همینطور بغض گلومو میگیره اشک تو چشمام جمع میشه بدجور قلبم مشت شده حالم خوب نیست دیشب اصلا نتونستم بخوابم الان دو روزه استراحت نکردم که اینم مهم نیست مهم اینه که تمام فکرای من بیخود بوده باشن و تو عزیز نازنینم خوبو سلامت بوده باشی همین

خدایا من امیدم توکلم به تو هستشا میدونم تو عاشق بنده هاتی بهشون نه نمیگی
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

تو بهم یاد دادی صبور باشم بخدا دارم سعی خودمو میکنم
دیگه کاری از دستم برنمیاد غیر توکل به خدا چون هرطور بخوام خبری ازت بگیرم ممکنه موقعیت تورو در خانوادت به خطر بندازم و دچار سوتفاهم بشن و در پاکی و صداقت تو نازنینم به شک بیفتن فقط دعا میکنم هر جا هستی به حق پنج تن ع فقط سلامت باشی

تویی مجنونترین خوابم منم لیلاترین اوا
منم زنجیر شده بر دل تویی ازادترین, بازا
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

دیگه رمقی برام نمونده بیش از ده بار رفتم به صفحه ها و نبودی حس درماندگی دارم این چند روزه خیلی بهم فشار عصبی اومده به شدت نگرانتم نمیدونم چکاری از دستم برمیاد من راضی ام به جای همه عزیزانم هر بلایی میخواد سر من بیاد اصلا طاقتو تحمل رنج و اسیب به اونهارو ندارم خدایا خودت کمکش کن خودت نگهدار خودشو همسرشو خانوادش باش خدایا فقط خودت میدونی من چه حالی دارم فقط خودت میتونی بخاطر یک قلب عاشق هر دعایی رو امین بگی مستجابش کن و من فقط با تمنا به درگاه الهیت میگم الهی امین که تنها تویی قادر مطلق و رحمانو رحیم به رحمانیتت ببخش و به رحیم بودنت عفو بفرما و مارا از درگاهت مران بر من ببخش عزیزانم را و بر ما عفو بفرما هر انچه لبخند تو را از ما میگیرد یا ارحم الراحمین
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

دیگه گریه امانم نمیده برای سلامتیت دعای توسل خوندم فکر میکنی بهم نه بگن من فکر نکنم اونقدر بزرگوارن که هیچوقت به من نگفتن نه
اخ اعماق قلبم داره میسوزه یعنی چی شدی گل نازم ماه اسمان دل من
خدایا خودت نگهدارش باش خواهش میکنم
هر چی مینویسم ذهنم مرتب نمیشه نمیتونم تمرکز کنم باید چطوری ازت خبری بگیرم
عزیزکم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

خدایا چیکار کنم بهت چی بگم صدامو بشنوی
ارومو قرار ندارم هی راه میرمو خدا خدا میکنمو بغض راه گلومو بسته با اون خوابای عجیبو خرابات شامو نداهایی که میگفت دیگه از دست دادیش و مدام از خواب میپریدم هزارجور فکر از سرم گذشته نمیتونم فکرمو جمع کنم ببینم چطوری میتونم ازت خبری بگیرم
لطفا سالم باش لطفا سلامت باش میدونم خیلی اذیتت کردم خواهش میکنم برام بمون دیگه اذیتت نمیکنم قول
)))))):

یا وجیهه عند الله اشفعی لنا عند الله
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

اونقدر حول شدمو دستام میلرزن که اصلا فکرم نرسید اگه گوشیش واگذار شده پس چرا عکساش هنوز تو تلگرامش هستش ممکنه زبونم لال اتفاقی براش افتاده گوشیش دست خانوادشه وای خداجونم نه
خواهش میکنم تورو به کی قسم بدم قبول کنی به قلب دردمند خانم فاطمه زهرا س تو نه نمیگی
خانم جان
))))))):
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

نگرانش شدم تو هر دو صفحه دو روزه نیست و گوشیشم شاید دست خودش نباشه خداوندا نکنه اتفاقی براش افتاده وای قلبم داره میاد تو حلقم حس بدی دارم خدایا کمک کن خدایا خودت پیغام داده ای هر چه بخواهم نه نمیگویی من فقط سلامتی عزیزم را میخواهم همین)))))):
اشک امانم نمیدهد میخواهم مدتی با خودمو خدای خودم تنها باشم میخواهم برایش دعا کنم خیلی خیلی بخواهم تا از او خبری بشود
خدایا به حق تمام خوبان عالمت او را به همسر و خانواده اش ببخش و او را برای دل دردمند من نگهدار
الهی امین یا رب العالمین
ای خدای قادر مطلق خواهش میکنم
))))):
خواهش میکنم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

باورم نمیشه خودش بود
:)))
منو نمیشناسه!! مگه میشه مگه داریم؟!!!
:))))
و خیلی هم خوب که نمیشناسه از اولشم نباید باهاش حرف میزدم اما دلم نمیاد اذیت میشه فکرش مشغول میشه اصلا چطوری منو نمیشناسه من حرفایی بهش گفتم که اگه یه ذره فکر میکرد میفهمید منم چطور نمیشناسه مگه ممکنه شاید شمارشو واگذار کرده
))))):

حس سردرگمی دارم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

رسیدم خونه اصلا باورم نمیشد مرد گونده پریده بغلم میکنه میگه خداروشکر حالت خوبه مامان جونم
میگم حالا چرا بغض کردی؟!
میگه از صبح همش دلم برات شور میزد
گفتم چرا؟صبح که رفتی مدرسه خوب بودی عزیزم
میگه بهت نگفتم ولی دیشب خواب دیدم تو فوت شدی همش صبح نگات میکردم صلوات میفرستادم خداروشکر حالت خوبه بوس بوس
و این بود که کلا هر چی فاز مردن گرفته بودم از دست رفت طبق معمول همیشه من باید تنها بخاطر تو عزیزکم هم شده زندگی را با هر بازیی که سرم در میاورد زندگی کنم لاقل خدا کند کمی دلم ارامو قرار بگیرد

حالا که من نمیخوام به تلگرام برم مدام پیام میاد مثلا چی گفتن؟! معلومه یا خواهرمه حالمو پرسیده یا یکی به تلگرام پیوسته یا اراجیف نوشتن
انچه معلومه مطمینن تو که نیستی!!
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

نمیدانی چقدر دل یک زن میتواند بگیرد
انقدر دلم گرفته که فقط میخواهم بجای پشت میزم در اتاقم بودم به حال سرنوشتمو تنهاییهایم گریه میکردم انقدر که دیگر نفسم بالا نیاید میدانی شاید خدا بدش بیاید ولی من دیگر دنیا را نمیخواهم مگر میشود یکی را زوری در ان نگهداشت چرا خدا دیگر به حرفم گوش نمیدهد.
چند شب پیش خواب دیدم در مجلس ختمی دعوتم وقتی وارد شدم زنی دست مرا گرفتو گفت این باید اینجا بنشیند نگاه کردم دیدم جایگاه خاصی با شمعدانو حلوا مزین شده و چایی برایم گذاشته بودند و خانم میزبان گفتند هر خواسته ای داشتی فقط کافیست بگویی تو برای داغ دل من بارها صدقه داده ای مجالس ختم برگزار کرده ای و بخاطر پسرم نذرها داده ای نگاهش کردم بگویم شما؟ که خانه پر از عطر صلوات شد
  • شکوفه