امروز من

تقصیر تو نیست تقصیر خداست
چرا من وقتی ازش عشق خواستم تورو سر راه من گذاشت چرا یکی رو معرفی کرد که نمیدونه عشق چیه و عاشقی بلد نیست واقعا چرا, این سوال بزرگ ذهن منه
چرا...
حیف به اونهمه سال حیف به عمرم حیف به عاشقانه ها و اشعاری که نثارت کردم من روحمو در قالب غزل به پای تو قربانی کردم
حیف...

امروز من

تمام شبو کابوس دیدم کابوس از دست دادنت

من فقط یه چیزو نمیفهمم تو چطور میخوای اینهمه عشقو اشکو پاسخگو باشی نگرانتم

امروز من

تو بیخود میکنی درونت منو صدا میکنی

دیگه براحتی از بی توجهیهات نمیگذرم
میدونی چرا اینقدر عصبانی هستم چون تو رویاهام انچنانی که میخواهم برایت بمیرم و در واقعیت یک منافق دورویی که دلم میخواد ازت فرار کنم اونقدر دور برم که نتونی بفهمیم حسم کنی اونقدر دور که حتی مرده باشم چه بهتر

خوشحالم ادرس اینجارو بهت ندادم تو حتی لیاقت عصبانیتهای منو نداری چه برسه به عاشقانه های ربانیم
برو برو فقط برو تنهام بزار برای همیشه برو
برای همیشه

امروز من

براش نوشتم اردبیل زیبا بود و دریاچه شورابیل فوق العاده اما با اینکه انلاین بود ندیدش نخوندش میدونستم تو اون فضا با دیگران رابطه داره و وجود من براش کوچکترین ارزشی نداره بهش اطمینان پیدا کردم که همینطوره همیشه همینطور نسبت بهم بی تفاوت بوده
دارم کم کم با خودم میگم واقعا لیاقت محبتو توجهو درک نمیکنه
من چرا هنوزم دوسش دارم وقتی اینقدر این مرد سنگدله

امروز من

عجب فوتبالی!!!
من که ندیدم :))))
عین یه فیل خسته خوابیدم و با صدای نم نم بارون بیدار شدم خیلی شیرین بود
:))))
دیدم اقا پسر بالا پایین میپره میگه عه مساوی شد عه داور لعنتی
:))
استقلالی هستش البته تقریبا چون بیشتر طرفدار تراکتور هستش
:))
مدام میگه یاشاسین تراختور
جزو تنها کلماتیه که این اذری زبان کوچک بلده
:))))
خدا همه جوونارو حفظ کنه ایشالا
الهی امین

امروز من

سلام صبح بخیر زندگی
:))
رفتم لب پنجره زندگی رو نفس کشیدم به اقا پسر میگم بوی عید میاد اومده بو میکشه میگه بازم توهم زدی این بوی گند پاییز و مدرسه هستش هنوز
:)))))
بچه تنبل
:))
راستی قناری بازم اومده و تو این هوای بهاری همراه نم نم بارون داره چهچه میزنه
حالم نسبتن خوبه حال روحیم خوبه چون دیشب با تو کلی حرف زدم قدم زدم :)) حال جسمیم هم مجبوره خوب باشه بله :))
تو تلگرام هم بودی :))
خیلی برام عزیزیا
:)))))
فعلا

امروز من

مدتیه با موهای خیس نشستم پشت بوم با خودم خلوت کردم بارونم گرفته لباسام داره خیس میشه هوا خوبه اما از اون هواهاس که میگه بیا سرما بخور منم که کلا لوازم یدکی لازم نمیخوام مریض بشم اما حس میکنم باید زیر این باد و بارون بشینم و به افق چشم بدوزم و تو دلم خدارو صدا کنم حس خوبیه اگه لامپ روشن خونه ها بزاره
همیشه وقتی پشت بوم میشینم لامپ روشنو نور تابیده بیرونش توجهمو جلب میکنه با خودم میگم یعنی ادمای این خونه خوشبختن چقدر کاشانشون گرمه صمیمیه یا برعکس ایا دعوا مرافه و غصه دارن بعد از روی حس درونم پاسخشو میدم این خونه ازش انرژی مثبتی دریافت میشه حتمن زندگیشون خوبه این یکی نه اوضاش روبراه نیست پنج تا صلوات برای حل مشکلشون و خونه بعدی
خونه تو چطوریه؟
حتمن خوبه

امروز من

روزهای سخت, بهانه گیر شده ام مدام غصه و اشک, بیشتر از قبل دلتنگ میشوم گویی تمام انچه داشته ام را از من گرفته اند دلم مدام بال بال میزند میخواهد از اینجا که هست بکند و برای همیشه برود مدام با خودم فکر میکنم فکر همه چیز به هر چه که در ذهنم دور بزند سعی میکنم ذهنم را مرتب کنم و به چیزهای لاینحل فکر نکنم ولی نمیشود دلم میخواهد این گره های کور باز شوند دلم میخواهد همه مهربان باشند برای هم ارزش قایل شوند دلم میخواهد هیچ مشکلی از هیچکی مشکل نباشد کلا انگار ارمان گرایانه دنبال گل و گلستونم
حس از دست رفتن از دست دادن ذره ای امانم نمیدهد من مدام داشته هایم را به رخشان میکشم دست از سرم بردارند ولی نداشته ام انقدر بزرگ و خواستنی است حریفش نمیشوم

ممنون یادم بودی

امروز من

تو به یادم نباش اما همیشه خوب باش سلامت باش همین کافیه

امروز من

گریه ادمو مقطعی اروم میکنه, بازم دست خدا درد نکنه اشک ردهد سپس به وعده خود وفا نکند ای کاش همه ما خوش قول بشیم با تشکر غلاا افرید

کاش به جای تو این دردها مرا فراموش میکردند
سرت سلامت زندگی ات اباد نازنینم
خوشبختی ات ارزوی همیشگی دل دردمند من است
خدانگهدا