من که از دیدن حضورت سیر که نمیشم اما یه کم نگران میشم که چی شده اینقدر هستی، یعنی اینهمه که من دلم برات تنگه تو هم دلت برام تنگ شده؟ 😍
الان من اینهمه برات نوشتم دیلیت کردم اگه برات یه دونشو بفرستم نمیگی خانم چرا همه چی رو به خودت میگیری من با خانوادم دارم احوالپرسی میکنم 😢 آخه همیشه زدی تو ذوقم 😐
خدا کنه خوب باشی بودنت از خوشی باشه، خدا کنه خانوادت سلامت باشن، خدا کنه پر از شوق باشه بودنت، حالا به هر دلیلی که هستی، خدا کنه دلیل بودنت پر از عشق باشه، آرامش باشه، محبت باشه، پر از ثانیه های خوب بودن باشه😊💕
بلاخره بعد هزارجور دست دست کردن باهاش سلام و احوالپرسی کردم جواب داد اما هیچ توجهی نکرد نه حالمو پرسید نه حال آقا پسرو، فقط با عجله و سرسری جواب داد، بودنش بخاطر من نبود یه کاری داشت که آخرشم گفت شرمنده
همین
تو در کنار پنجره
نشسته ای به ماتم درخت ها
که شانه های لخت شان خمیده زیر پای برف
من از میان قطره های گرم اشک
که بر خطوط بی قرار روزنامه می چکد
من از فراز کوه های سر سپید و کوره راه های نا پدید
نگاه می کنم به پاره پاره های تن
به لخته لخته های خون
که خفته در سکوت دره های ژرف
درختهای خسته گوش می دهند
به ضجه مویه های باد
که خشم سرخ برف را هوار میزند
من و تو زار می زنیم
درون قلب هایمان
به جای حرف
خدایا شکرت، همیشه شکرت کردم هر چقدرم بهم سخت گرفتی هر چقدرم غر زدم
خوشحالم که رفتی و زندگیتو کنار من هدر ندادی خوشحالم که نموندی با غصه های من غصه بخوری
خدایا میشه من ازت یه چیزی که همیشه خواستمو یه بار دیگه هم بخوام بعد تو از سر خداییت بیخیال مصلحت و اینحرفا بشی بگی باشه
نویدم
ممنونم
کاش آقا، کبوتر حرمتان بودم
با آن دو بال شکسته ی نحیف
میگشتم دور گنبد طلای شما
سرمه میکشیدم به آن غبار شریف😢💕
واقعا درسته
هروقت هر اتفاقی میخواد بیفته همه با هم سرم خراب میشه
از طرفی کمر آقا پسر
حالا سیاتیک کمر مامان
امروز آقا پسر دندون درد داشت فردا باید ببرمش برای جراحی دندون عقل
کلیه و کمر خودمم جواب کرده بود به کنار، حالا قلبم باهام کنار نمیاد، امروز چندین بار دچار حمله قلبی شدم و ضربان قلبم چنان بالا رفت گفتم دیگه وقتشه
میدونی خسته ام خسته از مشکلاتی که همیشه پی در پی سرم خراب شدن
من اصلا دیگه توان ندارم نه از نظر روحی و نه از نظر مالی
خسته شدم از بس همیشه خودم بودمو خودم، خدایا چرا تمومش نمیکنی، بقولی دکمه غلط کردمش کجاشه، نمیشه برگردیم از اول متولد نشیم، تو که تهشو نمیتونی خوب بنویسی برای چی ما به امیدش هعی پیش میریمو بدتر میشه
دیشب از حضورت بعد از مدتها یه خواب آرام داشتم ازت ممنونم اما حقیقت اینه که نگرانم از حق بقیه که متعلق بهشونی به من تعلق بگیره، من اصلا حقی از تو دارم، یعنی به صرف اینکه عاشقی و میمیری براش میتونی موحق باشی
کاش بشه
از بودنت کلی ذوق کردم اما نمیدونم چرا اینقدر بی تاب تر شدم مدام دلم میخواد به وبلاگت برات هزارتا حرف بنویسم دلم میخواد بیام بگم سلام بگی علیک سلام رفیق
خیلی حرفا تو گلوم گره شده اما اشکم هم نمیزاره حتی اینجا بنویسم چه برسه به خودت بگم
کمر آقا پسر دوباره داره اذیتش میکنه من یه جورایی همش خودمو مقصر میدونم با اینکه میدونم در به دنیا اومدنش با این مشکل ستون مهره کمترین نقش رو داشتم اما مادرها همیشه غصه بچه هاشونو میخورن مخصوصا اگه بهشون بگن بچه شما بطور مادرزادی مهره دوازده کمرش کایفوز داره
از یکشنبه هفته پیش براش وقت گرفته بودم ببرمش طب سوزنی، دیروز اولین جلسش بود از گوش راستش تا نوک پای راستشو سوزن زد، دکتر طب سوزنی که مدرکشو از آلمان گرفته بود و دوره های متعددی رو در چین گذرونده بود بهم اطمینان داد اگر دو ماه ببرمش اونجا و هفته ای دوبار سوزن بزنه آخر دو ماه حالش خوب میشه و میتونه بدون درد بشینه و راه بره
خدا کنه زودتر خوب بشه
خنده داره اگه بگم هر وقت میگه کمرم درد میکنه سیاتیک کمر منم میگیره، الان یه هفته است منم کمرم گرفته امانمو بریده
یادمه اونموقعی که تو هم بهم گفتی کمرت گرفته و تو ماشین تو گردنه حیران بودی و کلی با هم پیامکی حرف زدیم منم کمرم گرفت تا یک هفته دردش اذیتم میکرد
کلا هر کی برام عزیز باشه دردش به جونم میفته دست خودم نیست که😊💕
خیلی ناراحتم نیستی فراموشم کردی آره؟!
دلم برات تنگ شده، خودت بگو چیکار کنم
بازم ساعتها به یک نقطه خیره میشم بی اختیار همراه مرور خاطرات آه میکشمو اشک از چشمانم جاری میشود
هنوز هم زیر درخت امید وقتی باد پوست نم خورده از اشکم را نوازش می دهد چشمانم را روی هم میگذارم و سعی میکنم صورت ماهت را به یاد بیاورم حتی صدایت را به یاد می آورم و سینه ستبر مردانه ات را
به یاد آوردن رویاهایم که دیگر اشکالی ندارد
تو همه ات مال معصومه، اما رویاهای داشتنت همیشه مال من است، میدانی
میدانی وقتی تنهایی قدم میزنم و ذره ذره هوایی که تو هم در آن نفس میکشی را میبلعم چه حال وحشی عجیبی دارم، هم آرامم هم دنیایی از نبودنت ناآرامم، حال دگرگونیست میدانم
مراقب خودت باشی ها
همین