شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

پیامک داده؛ سرکار خانم مهندس... امروز سالگرد نجات کارخانه ماست، از زحمات شما متشکریم

یعنی چقدر خوشحال شدم که قدر زحماتم را این ارباب رجوع محترم دانسته و برام جالب بود که در آخر پیامکش نوشته بود؛ حدود صد کارگر بهمراه خانواده هاشون، یکساله دارند شمارو دعا میکنند که حقوقی برای زندگی کردن دارند

هم خوشحال شدم و هم اشک در چشمانم حلقه شد

خوب یادم است انروزها را که برای آنها میجنگیدم و فقط یاد زنها و کودکان و چشمان شرمنده پدرهایشان بودم، من این دردها را خوب میشناسم

خدایا شکرت که هر چه توانسته ام از اراده و قدرت تو بوده است که من تنها وسیله ام خودت میدانی😊🌸


میدانی هنوز هم دلتنگتم مخاطب خیلی خاص من💕

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

.

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

خوابهایم

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

تنهایی

تنهایی نیمه دیگر من است

وقتی تو در هیچ خاطره ای تکرار نمی شوی


  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

دلتنگتم

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰
همچون نسیم صبح و سحرگاه می‌رود
هرکس میان صحن حرم راه می‌رود
از هر چه غصه دارد و غم می‌شود رها
هر سائلی به خدمت این شاه می‌رود
وقتی فرشته‌های حرم بال می‌زنند
 از سینه‌های شعله‌زده، آه می‌رود 
اینجا بهشت روی زمین فرشته‌هاست
 از کوی تو فرشته به اکراه می‌رود
 خورشید در طواف حرم؛ وه! چه دیدنی است
 هرشب به پای بوسی آن ماه می‌رود
باب الجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هرکه از این راه می‌رود
 
«فاطمه نانی‌زاد»
 
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

بعد از مدتها احساس شادی کردم حس کردم چقدر هنوز بچه های من بهم نیاز دارن و چقدر هنوز کار دارم تو این دنیا

دیشب برای داداش کوچیکه، عشق آبجی، خونه قولنامه کردیم، ایشالا سال آیندهعروسیش باشه بره سر خونه زندگیش

اصلا اونقدر حس خوبی داشتم و دارم که نگو😍😘😘😘

خوشحالی و ذوق رو در چهره داداش، مامان و بابا میشد لمس کرد

خداروشکر خیالم ازش راحت شد

ایشالا یه روز خونه خریدن گل پسرم، دانشگاه رفتنش، عروسیش، وای چقدر بهانه های خوب خوب برای شاد بودن هست😄


عید همگی مبارک

طاعاتتون قبول حق

بهت تو تلگرام تبریک گفتم گر چه مدتهاست که دیگر نیستی

مراقب خودت باش

امیدوارم زندگیه خوبی داشته باشی

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

سالها می گذرند و همچنان کفه ترازوهایمان تعادل ندارد

چشم منتظر...

دست خالی...

دل پر...

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

دیدار

دیدارت حتی اگر در خواب هم باشد برای من یعنی عین واقعیت، چرا که من تو را در میان بهشت پیدا کردم که شدی همه دار و ندار دلم

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

دیدن مامان خیلی حس خوبی برام بهمراه داشت هر چقدر که دیدن بابا اینروزا حالمو بدتر می‌کنه وقتی به گذشته فکر میکنم از دستش عصبانی میشم سعی میکنم روزهای قبل رو کنارش نبینم اون فقط پدر من هستش با تمام هر چه که بوده و هست، بگذریم، چیزی که میخواستم ازش بگم این نبود، میخواستم بگم حالم بهتره و سحری با مامان سر سفره نشستم الانم داره نمازشو میخونه و من هی نگاهش میکنم و قوربونش میرم 

همچین یواشکی با هم حرف میزدیمو ریزه ریزه میخندیدیم که صدای پچ و پچمون آقا پسرو قلقلک داد هی داره تو تختش غلط میخوره احتمالا صبح کلی غر میزنه که چیکار میکردین اینقده سروصدا کردین

و عجیبون غریب، صدای تکبیر بابا منو به سمتش متوجه کرد، بابا داره نماز میخونه

در تمام عمرم کمتر دیده بودم نماز بخونه هر وقتم میدید نماز صبح بیدار شدم یا روزه گرفتم و هوا گرم بوده میگفت نمیخواد بخونی نمیخواد روزه بگیری همش با من

 :))))

و من همیشه بچه تر بودم به این فکر میکردم بابا چطور میخواد اینهمه نماز روزه رو به جا بیاره وقتی مال خودشو نمی‌خونه و فکر میکردم حتما چون باباست خدا هم حتما مثل باباهاست با هم مردونه حلش میکنن بعدها که بزرگتر شدم دیدم نه اتفاقا خدا بیشتر مثل ماماناست زودی میشه دلشو به دست آورد 

:))

  • شکوفه