شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها

۱۰۴ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امروز من

این ترفند خوندن تلگرام بصورت بقولی چراغ خاموشو از یه پست مطلب در تلگرام فهمیدم اخه مدتی بود برام سوال شده بود چطور ممکنه دیدم بله اینجوریاست دیگه,
تازه نوشته بود میشه اصلا تلگرامو باز نکنی از خلاصه متن و اینکه از طرف کیه تو قسمت روشن خاموش کردن وای فای مطلع بشی
خلاصه اینکه با خودم گفتم از تو بعید نیست تو خوب قایم موشک بازی بلدی
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

هیچی بدتر از کشمکش خانوادگی نیست روح ادمو فرسایش میده حالم قاطی شده اگه اینقدر ازم توقع کمک و حمایت نداشتن الان من بجای ریختن اون پول که گذاشته بودم کنار اون پنجشنبه گذشته برم دکتر و ازمایشو سونوگرافی اینهمه تو سرما نمینشستم دو دو تا چهارتا کنم یه چیزی هم بزارم روش برم مشکلات خانوادگیشونو مرتفع کنم دردم مگه یکی دوتاست اخه
الان اوضاع جسمیم وخیمه اندازه سه سایز بدنم ورم کرده همه هم منو میبینن اما یکی نمیپرسه تو خوبی چرا اینجوری شدی تا منم بگم بحمدالله همینروزا از دست همتون راحت میشم از دست همه ی همتون
قندم روی بیناییم اثر گذاشته درون چشمم مدام سوزن سوزن میشه امروز یک ان دیگه ندیدم و اون لحظه پیش خودم گفتم چه خوب ارتباطمون بدجور قطع میشه راحت میشی نه؟!!
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

اونقدر ترفند بلده مثل من که نیست یه هالوی ببو گلابی ام راحت وای فای خاموش بدون ثبت ساعت حضورش تلگرامو میخونه بعدشم میگه به درک که ناراحت بودی به درک این دوستی تموم بشه, نه که مهم نیست مگه چیزی رو از دست داده تاوانی پاش داده حرفی حدیثی رد و بدل کرده مگه احساسی خرج کرده هیچی فقط کیلیک کرده نه ردی نشونی نه دو خط یادگاری که بخونی بگی واقعیت بوده هر جا گیر کرده زده تو جاده خاکی طوری حرف زده که بنده مدتهاست در توهم هستم هی بزار خوش باشه اون از وقتی رفت اغوششو برای زن دیگه ای باز کردو پشت بندش یادش رفت عشقی رو متولد کرده برای من باید تموم شده فرض میشد ولی قلبم گفت صبور باش روزی یادش میاد میفهمه مثل من پیدا نمیشه روزی میفهمه دل ادم ترمینال نیست اما نفهمید
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

از صبح درگیر حل اختلافات خانوادگی بودم مغزم چنان هنگ کرده بود که دلم میخواست یکراست برم ترمینال به اولین اتوبوس رسیدم هر جا میرفت بلیط بگیرم فقط برم, من که دیگه تو این شهر کاری ندارم دیگه کسی رو که حرفمو بفهمه ندارم بمونم چیکار, اقا پسر هم که بزرگ شده مادربزرگش مراقبشه دلم میخواست برم دو روز از زندگی باقیموندمو برای خودم برای دل خودم زندگی کنم یا نه اصلا میرفتم اردبیل لب شورابیل اونقدر مینشستم اونقدر حرف میزدم تا سبک بشم از اینهمه سنگینی و غم رها بشم صبح بهش تلگرام دادم و دو تا حرف حساب بهش زدم گر چه میدونم از اون سنگ یخی صدایی درنمیاد ولی گفتم تا بدونم چقدر براش این دوستی مهمه و همین حالا هم مطمینم اصلا نیومده به تلگرامش معلوم بشه خوندش
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

دیگه رابطه منو تو درست شدنی نیست تو هم همین نظرو داری نه
)):
بیخود بهش امید داشتم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

اصلا حوصله زنده موندنو زندگی کردنو ندارم خدایا من دیگه برام بسه بیا و از لطف و رحمانیتت یه جو معرفت بخرج بده یک مرگی عنایت بفرما
والا خسته شدم از بس روز شد شب شد از بس زندگیم همش سختی و درد شد از بس غصه و غم غربت زمین شد
بسه به خدا
بسه به همون مقدساتی که برامون در زمین گذاشتی قسم بسه یا خودت ابرومندانه تمومش میکنی یا خودم یه کاریش میکنم دیگه خود دانی والسلام
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

ارزو به دلم موند یک روز شاد و پرنشاط دنبالم بگردی اینجارو پیدا کنی و با کلی ذوقو شوق برام بنویسی سلام عزیزم همسفر زندگیم هر دو خسته ایم بیا همه چیزو تمام گذشته رو فراموش کنیم و من باشمو تو و یک دنیای ارامو عاشقانه و تا عمر داریم مثل دو تا دوست باوفا تا همیشه کنار هم باشیمو احوالپرس هم من بنویسمو تو پاسخ دهی و تو بنویسیو من برایت از دنیای رنگارنگ پروانه ها بگویم
افسوس که محال است افسوس
جاده دوستیهای تو یکطرفه است
تنها میگویند و تو تنها میخوانی
همین
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

تو اینستاگرام شمارشو بهم داد و من بی درنگ سیو کردمش تا از طریق تلگرام ازش سوال بپرسم شاید تو باشی ولی نبودی و او بسیار با صداقت و مهربان بود گفت متاسفم که ناامیدتون میکنم اما کاش من دوستی مثل شما داشتم و من بهش گفتم دوستی تعریف خاصی داره گذشت میخواد و زمان و قدر اون زمانهارو دونستن و برام ارزو کرد یه روز پیدات کنم افسوس که من تورو گم نکردم بلکه از من فرار کردی سکوت کردی اسیبهایی که این عشق به من میزنه فکر میکنی اخریش این بوده باشه؟!من تصور میکنم تا مرز جنون به باریکی مو فاصله دارم راستی او هم حسابرس است و این مرا شگفت زده تر کرد دو نفر هم اسم هم فامیل هم شکل همکارو هم رشته و جالبتر اینکه هر دو مرد طبیعت و دارو درخت
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

اینجا ثبت میکنم تا یادم نرود ان هم اسمو فامیلت از تو فقط اسمو فامیلی که هم نامید میداند و شغل حسابرس بودنت
از زادگاهت نگفتم و همچنین الباقی را نگفتم نتواند چیزی را ثابت کند او فکر میکند من تو را گم کرده ام
اما او از من شماره تماس دارد و نام امیدوارم مرد بدی نباشد به نظر که اینطور نبود ادم خوبو راستگویی بود باقی اش با خداست انشااله که مشکلی پیش نیاید
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

چقدر خسته و درمانده ام دلم میخواهد یکبار دیگر در سکوت مرگبار سرمای زمستان بروم اردبیل کنار دریاچه شورابیل و انجا یک عالمه دردودل کنمو این اشکها را روانه اب یخلمه شده اش نمایمو بگویم در این شهر مردی متولد شده است که قدر پریها را نمیداند من میخواهم بمیرم
  • شکوفه