گر جان به جان من کنی، جان و جهان من تویی
سیر نمیشوم ز تو، تاب و توان من تویی
نظری به حال ما کن، تا روم به سمت کویت
دیوانه تر از دلم نیست، تا شود اسیر رویت
پروفایلت را تغییر دادی، باز هم ادرس تلگرامت عوض شد اینبار اول اسم همسرت و اول فامیلی خودت را گذاشتی با اعدادی که نمیدانم چه مفهومی خواهند داشت، ان موقع که من کنارت بودم ماه و سال می گذشت تغیری در تو حاصل نمیشد ای نگار من، چقدر عشق به پایت ریختم ماه من، کاش ان روزها کمی برایت ارزشمند بودم، کمی هم با دل دردمندم همساز بودی، کاش از تو کلامی داشتم که مرهم دلم باشد نه مدام زخم زبانهایی که فراری ام دهد از خود خویشتن، که چنین فقط من باشمو عشق تو و طنازیهای روزگار، سرت سلامت سهم من از زندگی همین بوده است تو به دل نگیر نازنینم، جان و جهان من