امشب بعد از سالها از تاریکی ترسیدم نمیدونم چرا همش یکی رو توی اتاق میدیدم هی نور مینداختم هیچکی نبود ولی بعد بازم انگار بود
خیلی ترسیده بودم اقا پسرم خواب بود از دلم نمیومد بیدارش کنم دست طفلی رو چسبیدم شاید خوابم ببره والا بخدا زن گنده خجالتم نمیکشه :))))
بعد به خودشم میگه پری دریایی : ))
اره تو یه پری دریایی ترسویی
:)))
ولی خداییش بعضی چیزا کوچیکو بزرگ نداره ترس ترسه دیگه
:))