شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

...

خدایا عظمتتو شکر
چقدر دریارو دوست دارم
تلاطمشو که مثل روح مواج منه و ارامششو که بازم مثل روح ارام منه وقتی تورو در روحو جریانم درجریان دارم
خدایا هزارتا بوس بخاطر اینهمه زیبایی
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

...

جاده استارا و یک دنیا سبزه زار پر طراوت
فقط برای من که ناراحتی قلبی دارم هواش زیادی شرجیه گاهی نفسم بدجور تنگ میشه بعد وقتی فکرشو میکنم دارم میرسم به اردبیل ذوقم حالمو بهتر میکنه دلم میخواد گردنه حیرانو خوب تماشا کنم اندازه تمام خاطراتی که با تو تصورش کردم
ماه اسمان قلبم گل نازم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

...

وای چه طبیعت زیباییه بعد رودبار اون جنگلای روی کوهها
ضمن اینکه با خودم هزار بار گفتم الله اکبر و لا اله الا الله به این فکر کردم که تو چه جفایی در حق پروردگار کردی که با دیدن اینهمه جبروتو زیبایی یه خط تو اون وبلاگ کوفتیه به گل نشستت از اینهمه زیبایی ننوشتی )))
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

....

ترک ازاد راه زنجان
و اتوبان رشت
تا حالا شده تو این مسیر یادم کنی من ارزو کردم کاش یکبار با تو همسفر میبودم کاش فقط یکروز با تو زندگی کرده بودم
اما چه سود وقتی اینقدر محاله
عجب شیب تندی داره این گردنه کوهین
دلم میخواد زودتر برسم امازاده هاشم
داره دلم پر میکشه برات
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

...

اتوبان قزوین:)))
یادته یه بار تو دو تا اتوبوس جدا ولی یک مسیر از این جاده گذشتیم من برات نوشتم الان نزدیک بود تصادف بدی اتفاق بیفته تو گفتی شما تو همین اتبوسه بودین که زده بود کنار الان ازش گذشتیم
منم که چون تو بودی حس ترسم شد یک عالمه لبخند )))

حالم خوبه اما نمیدونم چرا قلبم همکاری نمیکنه
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

روز اول

به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر


به امید خدای رحمان
حرکت کردیم
دارم میام گل نازم
حس شگفت انگیزی دارم
و با وجود اینکه نبودی ارامش عجیبی دارم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

...

بعضیا به خدا نگاه میکننو بهش وصلن بعضیام با بنده های خوب خدا به خدا وصلن

چقدر خوب گفت لطیف تو سریال لیلا
درست مثل من که با تو به اسمونا وصلم
ایشالا خدا تورو برای خانوادت حفظ کنه برای منم همینطور
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

...

چه دورانهای سختی را گذرانده ام همه قسمتهای زندگی ام پر از درد هستند هر قسمتش را که به یاد می اورم قطره های اشک روی گونه هایم میغلطد تمام زندگی ام کار و تلاش بوده است یک سریال یا حتی فیلم سینمایی یا شاید یک رمان تلخ بلند که زنی با تمام ناراحتی های جسمی و روحی بتواند دوام بیاورد و بگوید من لحظه های خوشی هم در زندگی ام داشته ام من عشق در زندگی ام داشته ام من چون تویی را در قلبم به یادگار دارم
خدایا شکرت که میدانم همه اینها از لطف بی دریغ تو به من بوده است
از تو ممنونم که مرا لایق بندگی ات دانستی و به نیکی هر انچه لایقش بوده ام افریده ای
الهی شکر خدای مهربان من
از تو ممنونم بخاطر فرزندم من امانتدار خوبت هستم تو هم لطفا همچنان بخشنده باش و او را به من ببخش
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

...

فقط یکبار توانستم در ان دوران تحت نظر پزشک باشم مسیر طولانی رفتم از یک شهر به شهر دیگر تنهایی تا دکتر تو را که در من نفس میکشیدی معاینه کند یکبار هم حالم بد شد رفتم بیمارستان خوابیدم وقتی به دنیا امدی دیگر اوضاع کمی بهتر شده بود پدرت مرا کمی دید دیگر حس میکردم دارد درست میشود تو مریض بودی و ده روز منو تو کنار هم بیمارستان خوابیدیم تا در ایام فاطمیه با دعا و اقا امام رضا ع خدا تو را به من بخشید دکتر میگفت خودتوعلاف نکن برو این نمیماند انگار از بچه گربه حرف میزد مردک عوضی
و تو ماندی تا بگویی خدا خیلی قادر است تمام ده روز هر روز پدرت امد به عیادتمان کم کم یاد میگرفت مرد زندگی بشود
حالا به او که نگاه میکنم میبینم با دانه دانه زجرهای من او مرد شده است مادر جان
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

...

نمیدانست ویار یعنی چه حتی نمیفهمید زن باردار چه باید بخورد چه چیز برایش لازم است اصلا زندگی نمیفهمید هیچ هزینه بلد نبود در خانه انجام دهد حتی وقتی ازش میخواستی فکر میکرد باید مثل پدرش به خواسته زن بی توجه بود فقط پول جمع کرد الان خیلی عوض شده خیلی چیزها یاد گرفته گاهی اوقات وقتی فکر میکنم میبینم یک یاغی غار نشین را شهری کرده ام اما هنوز جا دارد تا بتواند زندگی کردن یاد بگیرد یادم است تمام دوران بارداری فقط یک وعده جگر و یک یا دو وعده گوشت قرمز خریدم منتظر ماندم بیاید با هم بخوریم نیامد سرد شد از دهان افتاد وقتی امد اولین جمله اش این بود چه خوب انقدر خرجی داری که میتوانی پس انداز کنی
این حرفا اولینباره از صندوق دلم بیرون میریزد ومیدانم غیر تو انرا میخواند
  • شکوفه