در چنین روزی در این فاصله های زمانی تا صدای الله اکبر موذن با اولین تکبیر در همهمه درد و تنهایی زنی که همیشه خودش بودو تمام مشکلاتش بدون اینکه گریه کنی چشم به جهان گشودی و اولین نگاه منو تو در هم گره خورد و اولینبار بود که فریاد زدم قوربونت برم و پرستار وقتی تو را تحویل گرفت گفت چقدر ریز است چقدر ضعیف است همه جمع شده بودند و اینکه تو از شدت لاغری زنده بودی شگفتزده شده بودند و میگفتند انگار حالش خوب نیست نمیتواند گریه کند دیگر درد را فراموش کرده بودم از سر تخت نیم خیز نگاهت میکردم اشک در چشمانم حلقه شده بود میگفتم رهام کنید بهش برسین مراقبش باشین او تمام امید من برای زندگیست و اینجا بود که تو با امدنت تمام مسیر زندگی مرا عوض کردی تولدت مبارک گل نازم