شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

امروز من

هشتم اذر
روزیکه دیگه سکون کامل شدی
بهت تبریک میگم تونستی ننویسی حتمن از نظر خودت موفقیت بزرگیه که همچین تصمیمی گرفتی و تونستی اجراش کنی
دومین سالگرد ازدواجتونم تبریک میگم عزیزم
ایشالا که خوشبخت باشین گل نازم
و هیچوقت احساس تنهایی و کمو کاستی تو زندگیتون نکنید و همیشه کنار هم با عشق زندگی کنید

خدایا به من توانی بده بدون او بتونم زندگی کنم و دیگه هیچوقت باهاش حرف نزنم و مزاحم رندگیش نشم
خدایا به من توانی بده بتونم عظمت عشق رو درونم به نیکی حفظ کنم و هرگز نرسه روزیکه بدون اون زندگی کنم تا بتوانم همواره تو را با چشمانی پر مهر و قلبی مهربان و دستانی پر ز نور یاد کنم
الهی امین یا رب العالمین
امروز به لطف خدا و حضور پر مهرت خوبم و خدارو شاکرم بسیار
:))
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

جابجا نوشتم
این مال دعای مولای مولای هستش
انت القوی و انا الضعیف و هل یرحم الضعیف الا القوی

یه روز بلاخره عربیمو قوی میکنم لاقل تو خواب ناخوداگاه کفر نگم
)):
الهی العفو
شایدم درست گفتم خوابالو بودم اشتباه نوشتم نمیدونم والا
)):
اره دیگه اینکه معنیش خیلی واضحه قبلنم بارها این دعارو خوندم اره درست تو خوابم گفتم مطمینم فقط اشتباهی نوشتمش
خداجونم ببخشین دوست دارمت کی گفته من قوی ام بنده غلط بکنم والا
:))
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

انت القوی و انا المستضعف و هل یرحم القوی الا المستضعف

املاش درست بخاطرم نیست ولی این چیزی بود که با پای برهنه در صحرایی در میان خارها میدویدمو میخواندم و مدام اسمان بالای سرم شکافته میشد و گردبادی از نور راه به زمین میگشود هنوز سوزن سوزن شدن کف پاهامو دارم حس میکنم مخصوصا پای چپمو, خیر باشه انشااله نمیدونم چه تعبیری داره
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

روز سختی بود خیلی سخت و با بودنت حالم بهتره یعنی از مردن منصرف شدم تا این حد بد هستم
اوی من اوی ماه من

مرسی هستی مراقب خودت باش نمیخواستم زیاد وقتتو بگیرم رفتم و گر نه من حاضرم سالها بایستم فقط نگاهت کنم حضور مهربانت را نگاه کنمو بگویم تو خیلی خیلی بهترینی
حتی نوشتمش اما ارسال نکردم
حال جسمیم وخیمه مغزم تیر میکشه میترسم تو این دست تنهایی سکته مغزی کنم فلج بیفتم گوشه خونه
کاش برام دعا میکردی کاش از خدا بخوای بهتر بشم کاش میشد بازم میبودی کنارم
فردا یکساله ننوشتی و تازه بهت تبریکم باید بگم شد دوسال زندگی مشترک
ایشالا خوشبخت باشین
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

دیدمدش حضورشو دیدم و تمام مدت قلبم تند میزد و یکدفعه مشت شد نفسم بالا نمیومد رفتم یه ابی به صورتم زدم کمی نشستم یه کم حالم بهتر شد اومدم این خاطراتو اینجا ثبت کنم تا یادم بمونه چقدر دوست داشتمش تا پای جان
ارزششو داره لیاقتشو داره شما نمیدونین نمیشناسیدش من مردی رو داشتم که سر پاکیش قسم میخورم
اخ قلبم بدجور درد میکنه این چه سرنوشت پیچیده ای بود
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

با همه اینحرفا من میدونم کنارم نباشی دوام نمیارم و بلاخره از پا درمیام
خوب میدونم پیشرفت دوباره بیماری در سراسر وجودم بخاطر نبودنت کنارمه
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

مدتی بود مشغول بیماریم بودمو هستم و به وبلاگت سرنزده بودم امروز رفتم دیدم قالبتو درست کردی, کلبه ی تنهاییها, چرا مگه تو همراهو دلبرتو کنارت نداری مگه عشقت کنارت نیست مگه دوستش نداری مگه همسر مهربانت نیست, نکنه خواستی بگی حرفامو خوندی و قبول داری در حقم ظلم کردی برگشتی همسفر باشی نکنه یادت اومد که منو تو گذشتت جا گذاشتی, هر کاری کردم نتونستم باهات حرف بزنم شاید بخاطر اینکه ادم راهی رو که با یکی تا انتهاش رفته و مدام به در بسته خورده دوباره نمیره, خیلی تلاش کردم ببینیم اونطور که هستم خودمو درونمو روحمو شفاف گذاشتم در برابرت اما تو مدام پس زدی در رفتی سکوت کردی, هنوزم برام بهترینی عزیزترینی اما فقط تو خلوت خودم تو قلب و روحو جان خودم
عجیب دلم گرفته عجیب
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

چقدر عجیب دلم گرفته
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

من از که گویم غیر تو در هر چه میبینم تویی

زیباترین دلدار تو
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

خدایا تو بزرگی تو رحیمی تو کریمی
فقط خودت
خود خودت
فقط خودت
  • شکوفه