شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۱
  • ۰

حال خوب

هیچی مثل نظافت بعد از یه بیماری سنگین حال منو خوب نمیکنه

صبح که بلند شدم حالم خیلی خوب بود نتونستم دیگه تو رختخواب بمونم، بیست روزه خوابیدم میدونی یعنی چی😷

خداروشکر حالم بهتره، ریختم تمام وسایل دوروبرمو که مثل بازار شام شده بود شستمو ضدعفونی کردم تشک هم گذاشتم تو یه مشمای بزرگ که بندازمش بیرون، پتومو کردم تو ماشین لباسشویی، متکا و قرصای دوروبرمو انداختم تو ژاول پارت، خلاصه هر چی دم دستم بود از ساعت پنج صبح دارم میشورم، بلاخره تموم شد. یه دستی به موهای درهم و ژولیدم کشیدم چقدر بلند شده میخواستم قبل سال نو بدم نوید برام کوتاه کنه، من نمیفهمم همه پیر میشن موهاشون کم پشت میشه هزار مدل رنگ میکنن و مدلهای مختلف کوتاه میکنن این موهای من نمیخواد بریزه، از وقتی یادم میاد جز گیس بافت مدل دیگه ای نداشته و همیشه از شستنش عاجزم از بس زیاده، حالا خیلیا که حرف میفته با یه لحن عاجزانه ای میگن نگو توروخدا همه آرزوشونه...

من نمیفهمم چرا آرزوهای من با همه فرق داره، مثلا همین تو که شدی عمر من و نفسم، چرا باید خرما بر نخیل باشد و اینقدر دست من کوتاه

بگذریم دوباره داغ دلمان تازه میشود وقتی خاطرات سال نود تاکنون را به یاد می اوریم مخصوصا پاییز سال نود و دو که دونفره شدی، هعی پیشونی نوشت کی تورو اینقد سیاه نوشت

خلاصه آقا من زنده ام کرونا نیز برای ما عددی نبود😅😅😅 حالا تا دیروز داشتم میمردما

دیشب دوست دکترم زنگ زد حالمو بپرسه گفتم چنینمو چنانم نزاشت حال خوبم پایدار بمونه به فکر بردمو گفت بیست درصد احتمال بازگشت داره مراقب خودت باش و فکر نکن حالت خوب شده منم که چقدر معلومه به حرفاش توجه کردم منو ببخش زهره جان قصدم توهین به علمت و سالها درس خوندنت نیست من نمیتونم وقتی حالم خوبه تو رختخواب بخوابمو از زندگیم راضی باشم حالم دیگه داشت از این وضعیت بهم میخورد شرمنده گلم😅😅😅

وای خداجونم مرسی خیلی جیگری

هنوزم سرفه میکنم اما مهم نیست فقط باید سعی کنم به تغذیه ام برسم و مسائل بهداشت فردی رو رعایت کنم ایشالا که بچه ها از من نمیگیرن به امید خدای مهربون

دمت گرم خداییش بدجور خدای مهربونی هستی خیلی میخوامت ناجور

اینم عشق بازیهای منو خداست اینم یه مدلشه دیگه همش که نباید ربنا سرداد گاهی باید با خدات داش مشتی اختلاط کنی خیلی هم کیف میده بعله😋

باتشکر از همراهان و دوستان گرامی که این مدت حضورشون قوت قلب بود و توصیه های خوبی هم اتفاقا داشتن ایشالا تو شادیهاتون جبران کنم یا علی😍

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

شب میلاد عشق مبارک

ایام شعبانیه یعنی زندگی

حالم خیلی خیلی بهتره

انگار نه انگار مریضم

خداجونم مرسی💕

 

عیدتون مبارک🌺

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

اتمام دوره دارویی

هر چی دارو نیاز بوده مصرف کردم اما سرفه هام قطع نمیشه انگار راه تنفسیم زخم شده خشکی گلو و مخاط بینی اذیتم میکنه هنوزم تنگ نفس دارم شبها کلا بی خوابم فقط چند ساعت سر صبح از شدت خستگی و بیخوابی غش میکنم دیگه سرفه و تنگ نفس حالیم نمیشه

به شدت نگران نوید هستم دیشب سردرد داشت چشماشم میسوخت و درد میکرد کلیه هاشم درد داشت وقتی گفت این مشکلات رو داره داشتم سکته میکردم بعد خودش ادامه داد نگران نباش مال هی چشم تو گوشی دوختن هست گفتم کلیه هات، گفت یه بار خودمو نگهداشتم، کلی باهاش بحث کردم که آخه پسر جان تو این موقعیت باید بیشتر مراقب خودت باشی اینطور با بدنت تا میکنی

اما فکر کنم این حرفارو بخاطر من گفت، بچم داره مریض میشه 

خدایا خودت کمکمون کن

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

آزیترومایسین ۳

دیشب دکتر زنگ زد گفت تا حالا چهارتا آزیترومایسین خوردی و فردا آخریشه، پنج تا بیشتر نباید بخوری، حالت الان چطوره

بهش گفتم من از زحمات همتون ممنونم و قدردانی میکنم

گفت این جواب من نبود، الان دقیقا حالت چطوره

با صدایی آرام گفتم بهتر از این نمیشه

گفت یعنی بهتر شدی

گفتم حال روحم که خیلی خوبه

گفت داری مثل همیشه از جواب طفره میری، میدونم هیچوقت دروغ نمیگی اما اون چیزی که باید بگی هم نمیگی

خندیدمو گفتم زهره جان به جهان سلام برسون با لبخند سلام برسون، این زیباترین سکانس دنیاست فرصتهاتو از دست نده

عصبانی شد گفت جهان بارها این سکانسو از من تجربه کرده نمیخوای بگی حالت چطوره

گفتم خوش بحالت و خوش بحالش، نمیدونی چه نعمت بزرگی داری، فیس تو فیس بهش گفتی تمام دنیاته، حتما باور کرده

گفت نه تو خوب نیستی، فردا صبح زنگ میزنم بحرفیم

گفتم اگر عمری بود

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

آزیترومایسین۲

هنوز هم ادامه میدهم تازه فهمیدم بیشتر از این قرص آنچه آزارم میدهد صبر از کف دادن و گم کردن آرامش است، با تمرکز بر صبر و آرامش توانستم تنگ نفسم را مهار کنم البته تا حدودی

اما من واقعا دارم خسته میشم انرژی و توان جسمیم هم تحلیل رفته با کوچکترین کم طاقتی که بر وجودم چیره میشود اعصابم به هم میریزد ریتم نفسهایم به هم میخورد و دچار تنگ نفس بیشتری می شوم

آرامشم 

باید مراقب آرامشم باشم 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

آزیترومایسین ۱

قرص وحشی هست کل وجود آدمو زیروزبر میکنه اونقدر تهاجمی عمل میکنه که تمام اعضای داخلی بدن رو درگیر میکنه مخصوصا ریه ها رو، تنگ نفسم بیشتر شده احساس میکنم دیگه هیچ فضای خالی برای هوا نداره، از صبح مدام خودمو سرگرم کردم آهنگ گوش دادم صلوات فرستادم باهاش حرف زدم هر کاری که میتونست بهم آرامش بده انجام دادم اما بی فایدست

مدام تشنه ام، گلوم خشکه، خس خس سینه ام هم صدای بد و ترسناکی داره، اونقدر آب، چای و آبلیمو عسل و آب پرتقال خوردم بی نتیجه، درونم مثل آتش گور گرفته، کبدم درد میکنه و کلیه هام

من ازت متنفرم آزیترومایسین

با خودم قسم خورده بودم که دیگه هیچوقت توی کوفتی رو نخورم

نشد

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

همه چی آرومه

خوب انگار به قولش پایبنده، از سر شب داره میگه مامان نزنه به سرت خوابیدم بزاری بری، تو عجیبترین زنی هستی که دیدم 

اونقدر خندیدم از حرفش، بهش گفتم مگه شما چندتا زن تاحالا دیدی ناقلا، سرخ شد زد زیر خنده

گفتم نترس بهت قول دادم و تا تو به قولت پایبندی منم هستم

 

تنگه نفس امانمو بریده، حس و حال مردم سردشت، حس و حال جانبازان شیمیایی رو خوب درک میکنم مدام سرفه هایم را خفه میکنم بتوانند بخوابند

 

دیشب برام قرص جدید فرستادن بهمراه کلروکین مصرف کنم میگن بیمارانی که قرصای قبلی روشون جواب نمیده آزیترومایسین ۲۵۰ آخرشه، از دیشب اول دو تا و از فردا صبح سه شنبه تا پنج روز، روزی یک عدد باید بخورم، اگه جواب نداد نمیدونم باید چیکار کنم

اما من از این قرص متنفرم، قبلا یه سری مصرفش کردم، خودش چون درگیری ریوی با عامل بیماری رو ایجاد میکنه باعث تنگ نفس بیشتر میشه روی کلیه هم اثر مخربی داره خلاصه اینکه من از همین الان تیر خلاصو به خودم زدم

البته سعی خودمو میکنم این پنج روز طلایی رو خوب زندگی کنم

 

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

تورو خدا مامان...

فایده نداشت با دلخوری رفت تو اتاقش درو قفل کرد و داد زد تورو خدا مامان بزار پیشت بمونم

آخه من چیکار کنم پسر جیگر طلام تو نمیبینی مگه این مریضی چی به روز من داره میاره چرا نمیفهمی، میگه تو هیچیت نیست داری خوب میشی من نمیرم آب دستت کی میده

یه دل سیر از دستش گریه کردم لعنتی تو چرا اینقدر خواستنی و مهربونی آخه، آینه دل منی تو، پسرم خدا خودش نگهدارت باشه😥😘

همسرم راهی شد رفت محل کارش قرار شد آخر شبها بیاد بره تو اتاقش برای خواب بیاد خونه

نوید جان چرا نرفتی مادر دورت بگرده الهی

بهش گفتم باشه پس من میرم حالا که هر دوتون این مدای تا میکنید بدبختی بیمارستان شهدای یافت آباد که آشنا داشتم دیگه بیمار نمیگیره بیمارستان اصا بسته است تا مریضای فعلیشو مرخص کنه همکار و دوست قدیمیم میگفت هممون بریدیم، بیمارستان پیامبر و فیروزگر هم زنگ زدم نتونستم برای خودم پذیرش بگیرم تصمیم گرفتم برم مهمانسرا که اونم زنگ زدم گفتن پذیرش نداریم نمیتونم راه بیفتم تو خیابون دنبال مسافرخونه، حالم بدتر بشه جلوشون یه سرفه کنم جا بهم نمیدن، مستاصل موندم انگار چاره ای نیست اینا منو از رو بردن، مخصوصا نوید که هیچ رقمه از من نمیبره، پسر نمیدونستم اینقدر خاطرمو میخوای که بخوای خودتو فدا کنی

خلاصه با هم توافق کردیم قرار شد تحت هیچ شرایطی پیش من نیاد من خودم کارامو انجام میدم و فقط برای غذا و دستشویی از اتاقش بیرون بیاد اونم با ماسک و عینک و دستکش، تا بلاخره وضعیت من معلوم بشه کدوم طرفی هستم، در این فاصله دنبال جا برای خودم هم هستم قطعا بتونم شب میزنم بیرون، مگه با خودشه اون بچه است حالیش نیست نمیفهمه چی میگم این بیماری اصلا شوخی نداره در عرض دو روز ریه های منو بلعید

درستش میکنم

  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

پیامک جواب تست کرونا بچه ها اومد، منفیه، هووووررررررااااااا

وای خدایا عاشقتم، دمت گرم اینبارم اساسی حال دادی ها

خیلی خیلی مخلصتم

خوب باید یه برنامه اساسی بریزم این دو تا رو بفرستم برن یا خودم جمع کنم برم، امروز یه جیغ و داد و دیوونه بازی صوری داریم😎 فکر نکنم راحت بتونم بفرستمشون جای امن، مخصوصا آقا پسرمو قلبمو 😍 اگه منم ردیفش میکنم🤓

خدایا بازم مرسی، خیلی بامعرفتی😘

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

سیزده روز

به حساب من سیزده روزه بطور جدی درگیر این بیماری هستم و منو زمین گیر خودش کرده، هعی خوب میشم بعد از چند ساعت باز ریه هام درد داره و نفسم میخواد بند بیاد، اما حس چشاییم برگشته و حس کوربویی که داشتم اندکی بهبود پیدا کرده دیروز برای اولین بار در این مدت بیماریم بوی پیازداغ رو حس کردم و بسیار ذوق زده شدم 

دنیای عجیبیه همیشه معتقد بودم اصل ماجرا از خلقت انسان تجربه حس های متفاوت در زندگیش برای رشد و ترقی روحیش هستش و هیچوقت به پیش پا افتاده ترین حس هاش مثل چشایی، بویایی، لامسه و ... زیاد فکر نکرده بودم و حالا میبینم عجب نعمتیه خداییش

خلاصه اینکه قرصام الان تموم شد و من بابد تا الان خوب میشدم و این قصه ریه ها حکایت از آخر خط داره باقیش دیگه صدرصد دست خداست قدرت بشر که ذره ای از قدرت حق است در برابرش کم آورد تا ببینیم خدا چی میخواد برامون آیا اراده خداوندی قرار میگیره تا زیر یه خم این ویروس چقر بد بدنو بگیره

امیدوارم

امید چیز خوبیست، از وقتی بشر زاییده میشود با امید بند نافش را میبرند تا لحظه ای که سر بر سجده ابدی بگذارد و این دنیا را ترک کند

امروز جواب تست نوید و پدرش میاد تمام آرزوم اینه که تست هر دوشون منفی باشه و من با خیال راحت باقی راه پرپیچمو طی کنم

عجیب ترین اتفاق زندگیم شجاعت بی نظیری بود که از همسرم دیدم کنارم مونده و داره پرستاریمو میکنه گفتم اولین روزه قطعا فردا صبح میبینی رفته، مادرشم تماس گرفته بود نگران سلامتش بود گفتم حتما میره اما عجیب بود با امروز میشه سه روز که مردونه پام ایستاده و ازش کلی تشکر کردم و فکر کنم عجیب خسته شده از اینکه اینطور از من میترسه و دوری میکنه ناراحت نیستم همین دوری کردنها در این بیماری کوفتی لازمه تا شاید نگیری، شاید

البته بهش گفتم نمون برو همینکه نگران نویدم کافیه اما ناباورانه غم رو تو چشماش دیدم و اومد حرف بزنه بغض کرد، چقدر دیدن این صحنه اشک مرا درآورد حتما باید اینروزها بیایند حتما باید لب تیغه مرگ قدم بگذارم که مرا ببینی آن از روزهای سرطان این هم از روزهای یرقان

کلا شانس نداشتم از عشق شانسی نداشتم همیشه گیر دوست داشتنهای خرکی مردانی افتادم که اندکی عاشقی بلد نبودند، یکی نمیبیند و یکی میگریزد و اگر بماند سکوتش میکشدت

من برای همه کسانی که در طول عمرم ذره ای دوستم داشتند و دوستشان داشته ام قلب مهربانم را هدیه داده ام مراقب مهربانیهای اطرافیان خود باشیم همیشه خیلی زود دیر میشه

بیا اینم درد جدید، فکر کنم مچ پای چپم آسیب دید خواب رفته بود رفتم کتری رو لنگ لنگان خاموش کنم که پاپیچه شدم

کائنات عزیز ممنونم

والا 💕😊 

  • شکوفه