شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

امروز من

مثل خنده ی خدا, خنده هاتو, توی هر قطره ی بارون میبینم
با یه گیسوی بلندت این شبا, تو بخوای, بید مجنون میبینم
:))
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

اولین سفر دونفره زمستونی
:)))
ابجی کوچیکه با اقای داماد رفتن مسافرت زمستونی کلی هم عکس فرستادن رفتم تلگرام هی نگاه کردمو ابراز احساسات پای عکساشون نوشتم والا دیگه خواهر بزرگترم انتظار دارن بهشون توجه کنم بچه هام هستن دیگه
:)))
به تو هم سر زدم خوبه که خوبی سلامتی
:))
خدایا مراقب همشون باش لطفا
همه ی همشونا
:))))
مرسی

چندمین روزه به سختی سرماخوردم امروز بعد از چند روز تعطیلیه حتمن باید برم سرکار یه حضوری بزنم شاید فردا نرفتم واقعا توانشو ندارم ببینیم خدا چی میخواد

الهی شکرت خدای مهربونم میدونی چقدر دوستت دارم
:))
خیلی خیلیا
:))))
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

اصلا ازت انتظار نداشتم که تو صفحه هامونم نباشی
ایشالا هر جا هستی خوش و سلامت باشی عزیز دلم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی ع یا ضامن الحاجات
در همچین روزی بعد از زیارت اقا امام رضاع و سلام بر روح پاکشان دعای خیر اقا امیرالمومنین ع را از خدا به واسطه بزرگان اهل بیت ع بخواهیم اما علی ع اولین و اخرین دعای زندگی مبارکشان که میگفتند می شود برای تمام عمر خود داشت این بود؛ خدایا عاقبت ما را بخیر گردان
الهی امین یا رب العالمین
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

باباجون زنگیده میگه دارم میام بهتون سر بزنم زورکی هم شده ببرمتون خونمون اما من دلم نمیخواد هیجا بمونم وضعیت جسمیم خوب نیست اصلا دلم نمیخواد هیچکی بدونه حتی اقا پسر هم زیاد نمیدونه سعی میکنم ازش مخفی کنم خلاصه به پسرم میگم بدو اینکارو بکن اونکارو بکن جمعو جور کن خونه رو بابابزرگ داره میاد میگه خوب دیگه چیکار کنم گفتم همین
بعد میگه دستاتو بزار زمین
)):
من دیگه بقولی حرفی ندارم
:))
البته ازش چه انتظاری دارم پسر منه دیگه همش داره وزن میده به حرفاش شایدم یه روزی عاشق شد و شاعر خوبی شد بهتر از من
:))
البته امیدوارم شاعر نشه عمرش تباه میشه یا شایدم بهتره اصلا عاشق نشه چه میدونم والا
:)))
اینم بگما به نظرم عشق و شعر سرشت ماهوی به ادم میدنو وصل به اون بالاها
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

خدایا هر جا رو کردم, به غیر از تو زمین خوردم
روزامو غم گرفت وقتی, تورو از خاطرم بردم
هوامو داری با اینکه, فراموشم شدی گاهی
گرفتی دستمو وقتی, گذاشتم پا تو هر راهی

بخاطر تو حاضرم خیلی چیزارو از دست بدم اینکه چیزی نیست
خواهر برادرام هی از پسرم میپرسن مامانت کجاست چرا تلگرام نمیاد در تماس باشیم
اونم میگه خوب حتمنی دلش نمیخواد مثل شما معتاد بدبخت باشه
:))))
حالا خوبه خودش مدام تو این شبکه های مجازی داره غلط میزنه ها
:)))))

من قدر تورو خیلی میدونستم اما تو نه قدر منو دونستی نه قدر خودتو
با همه اینحرفا بدون همیشه برام همونی بودی که هستی همواره همونطور عزیزی مراقب خودت همسرت و زندگیت باش تازه دیگه کم کم هم فکر کنم باید بگم مراقب بچتم باش اقای پدر
:))
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

اولش باور نکردم بازم بگی برگرد منتظرتم دیگه اذیتت نمیکنم ترکت نمیکنم قول میدم مثل بچه ادم با هم رفاقت کنیم دوستای خوبی باشیم تو زندگی هم به هم کمک کنیم صبح با میلی از خواب بیدار شدم با اینکه یه عالمه حرفای قشنگ گفته بودی
حال و احوالم تعریف نداره دارم مدام به خودم میگم صبور باش همه چیز درست میشه شاکر باش خدا همیشه کنارته و اینطوری خودمو اروم میکنم
خلاصه دیگه به حرفات به قولات اعتمادی ندارم نه اینکه به تو اعتماد ندارما بلکه دیگه به خوابی که تو توش باشیو اینحرفارو بگی اعتمادی ندارم میدونی چندبار اومدی اینحرفارو بهم گفتی و رفتی و هیچی عوض نشده فقط امید الکی, اما اینبار انگار فرق داره رفتم به صفحه ها تو هر دوش بودی شایدم اینبار با بقیه فرق کنه چه میدونم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

حاج اقا میگه خدا در قران فقط یکبار گفته مرگ بر انسان, همان انسانی که عاشقشه همان انسانی که خلیفه خدا بر زمین هستش, چرا؟!
خدا گفته مرگ بر انسان اگر کفران نعمت کند
دارم فکر میکنم ایا به اندازه کافی گفتم خدایا شکرت بخاطر همه داشته هام و خدایا بازم شکرت بخاطر همه نداشته هام و دردها و رنجهام
اره تمام این سختیها و بیماریهامو دردهام همه نعمت خدا هستن همشونو باید شکر بگم باید با خضوع فراوان فقط عبادت کنم
الهی شکرت خدای مهربونم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

صبحها که از خونه درمیام تا برسم اداره جون میکنم و تا ساعت ده حالم بد هستش تازه ده به بعد بهتر میشم تا ساعت چهار که باید از اداره برگردم یعنی دلم نمیخواد بیام بیرون چون به محض لمس بدنمو سرما بازم دردام شروع میشن تا اینکه برسم خونه میرسم فقط سریع لباسامو درمیارم پرت میکنم یه گوشه ای کلیه هامو با شال میبندم و تا حلق میرم زیر پتو و از درد به خودم میپیچم مثل الان که عین دیوونه ها داشتم زمینو میکندم و حالا بیشتر دیوانه ام که برای پرت شدن حواسم از درد عین خنگولا دارم اینجارو مینویسم واقعا چه ربطی هست بین نوشتن حرفام و کم شدن دردام نمیدونم اما اینو میدونم که تا چند ساعت دیگه تحمل کنم بهتر میشم ایشالا
:))
میدونی چیه دلم نمیخواد ببینم نیستی
همین
:)))
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

دنیامو میسازه این عشق
واسه امروز واسه همیشه
حس خوب با تو بودن
امروز
تموم نمیشه
  • شکوفه