مراسم جالبی بود همه از صبح جمع شده بودن تا اقا ابوالفضل از سفر کربلا برسن گاهی میرفتم از چشمی در برو بیای اونارو نگاه میکردم هواپیما تاخیر داشت و همسرشون پر از دلهره و نگران شوهرش, چندبار با او تماس گرفتن و بلاخره هواپیما نشسته بود گوسفند دم در خونه کل کوچه رو با بع بعش گذاشته بود رو سرش, مردها جمع شدن جلوی درب منزل و اقا ابوالفضل از راه رسیدن گوسفند قربانی شد و مداحی شروع کرد به خواندن و به لهجه شیرین اذری نوحه خواند و همه مدعوین دست به سینه به احترام اقا امام حسین ع و یارانشون سنگین عزاداری کردن و سپس اومدن داخل مردها خانه همسایه و زنها خانه خودشان که روبروی ما بود مراسم نهار اغاز شد اومدن در مارو زدن که تعارف کنن بریم نهار رفتم تشکر کنم که نرویم