شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها

۱۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

راه دور نرو

سیزده به در شد، نیستی، یک روز کامل و چند ساعتی هست که نیستی

کاش راه دور نمی رفتی

کاش همینجا، همین نزدیکی‌ها می‌ماندی


بعدا نوشت: الهی شکر که هستی، ممنون که هستی

همیشه عاشقانه دوستت دارم

مراقب خودت باش بهترینم

مرد مهربان رویاهایم

  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

روزت مبارک نازنینم

ایشالا سایت سالیان سال بر سر خانوادت باشه و همواره در کنار هم خوشو سلامت باشین قطعا از دیدن زندگی خوبت دلخوشم

مراقب خودت باش ماه آسمان دلم


بعدا نوشت؛ نمیدونی چقدر دلم پر می‌کشه یک کلمه باهات حرف بزنم دلم چقدر میخواد مثل اون روزها خودم بهت تبریک بگم

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

تو نبودی وقتی رو سقف شبم دست هیچکسی چراغی نگرفت
وقتی هیچکسی به غیر از بی کسی بعد تو از من سراغی نگرفت
تو ندیدی وقتی چترت رو سر هرکی وا شد سیل بارون میشدم
تو قدم میزدی هرجای شهر من زمین اون خیابون میشدم

تو نمیتونی بفهمی حالمو به جنون بد دارم عادت میکنم 
من به هر کسی که مبینه تورو با همه جونم حسادت میکنم
عشق یعنی صد سال دیگه ام بهش حسی که داری توی دلت جوونه
عشق یعنی همه بفهمن برای اون چه کردی ولی خودش ندونه


بدجور دلتنگتم

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می دهد از حال نهانم
گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
بازگویم که عیانست چه حاجت به بیانم
هیچم از دنیی و عقبی نبرد گوشه خاطر
که به دیدار تو شغلست و فراغ از دو جهانم
گر چنانست که روی من مسکین گدا را
به در غیر ببینی ز در خویش برانم
من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم
نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم
گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن
که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم
من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم
که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم
درم از دیده چکانست به یاد لب لعلت
نگهی باز به من کن که بسی در بچکانم
« سخن از نیمه بریدم که نگه کردم و دیدم
که به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم»
سعدی علیه الرحمه
  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

دارم از یاد تو میرم

دوست دارم هنوز عشق منی
می دونم منو از یاد می بری
بهونه ی نفس کشیدنم تویی
دوست دارم، تو قلب من فقط تویی

  • شکوفه
  • ۱
  • ۰

واقعا چقدر...

واقعا چقدر یه نفر می‌تونه تنها باشه

واقعا این انصافه این عدالته ای خدا

اونی که خودش کنارمه فرسنگ‌ها از من دوره و اونی که مهر و امید را در قلبم افروخته خودش فرسنگ‌ها از من دوره 

پس من کیو تو زندگیم دارم به چی باید دلخوش باشم

به کی باید تکیه کنم

کی باید همدل و همزبون من باشه

خدایا انصاف داشتی این سرنوشت منو یه کم بهتر مینوشتی


دوست ندارم پیامک‌ها و تلگرامهای لیله الرغایب را جواب بدهم

چرا بیخود آرزوهای خوب خوب میکنید

تکلیف اینهمه امید و آرزوی من چه شد

هیچ...

دو دستی عشقم را در طبق اخلاص تقدیم زنی دیگر کردم تا شاد، خوش و خوشبخت باشد 

براتون شادی و سلامتی آرزومندم

مراقب خودت باش نازنینم💕

  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

خیلی دوست داشتم بهت تبریک بگم، بهم تبریک بگی، اما نبودی

امیدوارم سال پیشرو در کنار همسر و فرزندت سالی سرشار از سلامتی، شادی و موفقیت داشته باشی 

با امشب میشه دو شب متوالی که از شدت درد در قفسه سینه خوابم نمی‌برد حتی نفس عمیق میکشم یا سرفه کوتاه میکنم به شدت درد دارم نمیدانم باز چه خبر شده، اما من مقاوم هستم بهت قول میدم به این زودیا از دستم خلاص نشی😁💕

شبت خوش نازنینم

  • شکوفه