شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

شکوه زندگی

زندگی شیرین تر از آنست که فکرش را بکنی، فقط باید آنکه می بایست باشد، با تمام وجود باشد نه سایه و هاله ای از بودن
بخاطرت از خیلی چیزها گذشتم اما بخاطرم یک ذره گذشت نکردی
کاش می توانستی عظمت عشق مرا درک کنی
اما چه سود از گفتنهایی که حاصلش سکوت است
کنارم لحظه ای بنشین چه حاصل/ که فردا بر سر خاکم نشینی

پیام های کوتاه
بایگانی
پیوندها

۸۹ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امروز من

مگه یه پری دریایی میتونه مو نداشته باشه
خیلی زشت میشه
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

کاش هنوزم دوستم داشتی
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

روزی رو گذروندم که میشه گفت اصلا نفهمیدم اطرافم چی میگذره همش گیجو منگ بودم مدام ارامبخش خوردمو خوابیدم گهگاهی کلافه از درد کلیه هام یه قلطی زدمو دوباره چشمام روی هم افتادن غروب بود که متوجه شدم داره هوا تاریک میشه بلند شدمو ارام ارام یه قدمی زدمو الانم که همش دارم به خودم میگم تو خوبی تو باید خوب باشی نمیدونم چطوری باید برم سرکار
)):

دلم میخواست پیشم بودی کنارم بودی یا لاقل بفکرم بودی
همین
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

با شرایطم که یه سرماخوردگی یه سوز کوچیک میتونه منو از پا بندازه واکسن انفولانزا حیاتیه ولی مادرا همیشه اول فکر بچه هاشونن نتونستم واکسنمو خودم بزنم غروب بلند شدم با اقا پسر رفتیم دادم براش زدن تو راه برگشت یکهو حالم بد شد دلم کمرم کلیه هام مخصوصن چپم داشت نابودم میکرد بارونم گرفت به شدت سردم شد رسیدم خونه درست ده دقیقه بعدش تب و لرز شدیدی گرفتم دیگه حوصله غرغرای اقا پسرو نداشتم بهش گفتم لطفا صداتو ببر دیگه بسه من در برابر سلامتیت مسوولم و تو باید به حرفام گوش کنی اما اون مدام حرفاشو تکرار میکرد که شرایط شما واجبتر بود باید واکسنو شما میزدی بعدن بازم از وزارت بهداشت واکسن میگرفتیم منم میزدم منم در برابرت مسوولم
با بغض مهربونی گفتم ازت ممنونمو بغلم کرد
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

عزیزمی
عمر منی اقای مهربونم
مرسی که هنوزم هستی ماه من
راستشو بخوای اینروزا اصلا حالم روبراه نیست بودنت برام بیشتر از قبل مهمه
ممنونم
ببخشم که همش به جونت غر میزنم
کلافه ام
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

سال گذشته همچین شبی رو هرگز فراموش نمیکنم شب میلاد اقا امام موسی کاظم ع
رویای زیبایی که تو با بیتی از ابتهاج اونو خراب کردی
... خیالیست میان منو تو
اون امید من بود هر چند دست نیافتنی هر چند خارج از دنیای امروز
میدانی امید همینکه روزی مال من میبودی هر چند خارج دنیای مادی مرا هر روز در زندگی ام به ذوق می اورد و سختیها را برایم با حضورت شاد میکرد فقط من از تو امید داشتنت را میخواستم هر چند انقدر دور و دست نیافتنی هر چند به خیالو رویا هر چند که برایت مضحک باشد یا گناه
صبحت بخیر نازنینم
اقای نفس
مرد مهربون رویاهایم

ناجی ازت بخاطر دیشب ممنونم تو دوست و راهنمای خوب من هستی خداروشکر تورو هنوزم دارم و لحظه ای بخاطر هیچ چیزی در دنیا مرا رها نمیکنی
ازت ممنونم
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

دیدی اومده بودم اینجا یه بیت شعر عشقولی بنویسم یکهو شد مثنوی هفتاد من
:))
شد قصه پر درد دردام

امروز سرکار رفتنی نوشته ای رو پشت ماشینی دیدم که عاشقش شدمو کل روز زمزمش کردم؛
عشق فقط یکی حسین علیه السلام
و من اینطور ادامه دادمش؛
عشق منی ذکر منی حسین علیه السلام
چشمه ی کوثر و وفا عباس علیه السلام

امروزم با تکرار این بیت پر از بین الحرمین بود خدایا من میخوامش حتی شده تو خوابم
لطفا
:))
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

اثر داروهایی که برای بیماریهای سخت مصرف میشن تا مدتها همراه ادم هستش بازم موهام شروع کرده به ریختن کف سرم پر از جوش شده نمیتونم موهامو شونه کنم یه جنگلی تمام عیار شدم زیر چشمام پف کرده و سرخه و مدام درد میکنه ابعاد بدنم دیگه در کنترل خودم نیست بازم نمیدونم ردم یا نه, برای زمستون کفش خریدم پام ورم کرده توش نمیره من نمیدونم چرا باید یکی مثل من که اصلا کلا باید بره تعویض بدنه و پلاک بایستی هنوز باشه بعد اونوقت یکی مثل برادر دوستم اقا و متین سرزنده سالم ورزشکار از همه مهمتر عصای دست پدر و مادر پیرش باید سکته کنه بمیره البته نصفه شب خیلی حالم بد شده بود یه پیامک از دیار باقی زدم
:))
نمیدونم قوربونش برم چه حکمتی داره کاراش اقای خدا
چی بگم جز الهی شکر
:)
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

پیامکی از دیار باقی
  • شکوفه
  • ۰
  • ۰

امروز من

چه شکوایی چه شکوایی چه شکوایی چه شکوا
همه روز و همه شبها مرا اواره کرده است
  • شکوفه